قَالَ أَلَمْ ۷۰۷ الکهف
قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا ﴿۸۷﴾ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿۸۸﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۸۹﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا ﴿۹۰﴾ كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ﴿۹۱﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۹۲﴾
او گفت اما کسیکه که در ظلم (شرک) ماند پس زود عذاب خواهیم کرد او را (در دنیا) پس باز گردانیده شود بسوی پروردگار خود (بعد از مرگ) پس عذاب کند او را عذاب سخت ﴿۸۷﴾
و اما آنکه ایمان آورد و کرد عمل برابر سنت پس او راست از لحاظ پاداش جنت و ضرور میگوئیم او را از کار دین خود آسان را ﴿۸۸﴾
باز روان شد به راه دیگری ﴿۸۹﴾
تا چون رسید به محل برآمدن آفتاب یافت آنرا که می برآمد بر قومی که نداده بودیم برای ایشان در مقابل آفتاب هیچ پرده ﴿۹۰﴾
همچنین (کار را کرد با ایشان مانند قوم گذشته) و به تحقیق احاطه کرده بودیم به سامانی که در نزد او بود در علم خودش ﴿۹۱﴾
باز روان شد به راه دیگری ﴿۹۲﴾
[۸۷] یعنی ذوالقرنین از عدل کار گرفت یعنی کسیکه پس از دعوت توحید بر کفر و شرک باقی ماند آنها را در آن سزای قید کردن و قتل میدهم و در آخرت اللّه تعالٰی سزای سخت میدهد -
[۸۸] و کسیکه توحید را پذیرفت و در عمل خود اخلاص و پیروی سنت را کرد برای او جزا حسنیٰ است و مراد از (الْحُسْنَى) جنت است در آخرت (جَزَاءً) تمیز است یا حال است (يُسْرًا) یعنی در دنیا تکلیف بر او مالایطاق مانده نمی شود زیرا که لایکلف اللّه نفسا الاوسعها ، و الدین یسر -
[۸۹] باز روان شد به راه دیگری یعنی به طرف مشرق و در هر قریه دعوت دین را میداد -
[۹۰] در اینجا نیز مراد از مطلع شمس عین مشرق نیست از سببی که به رسیدن آن امکان ندارد بلکه به یک جای رسید که در آنجا آبادانی تمام شده بود و منطقه علاقه نزدیک به مطلع شمس بود و این مردمان قبایل وحشی بودند و باشندگان مکران و باختریا بودند (لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا) یعنی عمارات نبود و نه درخت ها بودند که ایشان درآن پنهان میشدند اکثر ایشان در غارها زندگی میکردند -
[۹۱] (كَذَلِكَ) مراد اینست که اینجا آن حکمی را کرد مانند که در مغرب الشمس کرده بود (وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا) اشاره است که اسباب و مواد او آنقدر بسیار بود که یک اللّه تعالٰی بر او علم داشت -
[۹۲] یعنی به راه شمال روان شد و راه جنوب را ذکر نکرده است از این جهت که در آن زمانه در جانب جنوب آبادانی نبود یا رسیدن به آن طرف مشکل بود -