قَالَ أَلَمْ ۷۱۱ الکهف

ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا ﴿۱۰۶﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا ﴿۱۰۷﴾ خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ﴿۱۰۸﴾ قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ﴿۱۰۹﴾ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴿۱۱۰﴾

این (که ذکر شد) جزای ایشان است جهنم به سبب کردن کفر ایشان و میگیرند آیات و پیغمبرانم را تمسخر ﴿۱۰۶﴾
هرآئينه کسانی که ایمان آوردند و کردند عمل های مطابق سنت هست برای ایشان جنت های فردوس مهمانی آماده شده ﴿۱۰۷﴾
جاویدان باشند در آن نخواهند از آنجا تبدیل شدن ﴿۱۰۸﴾
بگو اگر شوند دریاها سیاهی برای نوشتن کلمات پروردگار من هرآئینه تمام شوند دریاها پیش از آنکه تمام شوند کلمات پروردگار من و اگر چه بیاریم به مانند آن دیگر سیاهی بیشتر ﴿۱۰۹﴾
بگو که جز این نبست که من بنده ام مثل شما (محتاج هستم) و وحی فرستاده میشود بسوی من که هرآئينه مستحق پرستش شما یکتا است پس هر کسیکه امید دارد پیش شدن به پروردگار خود را پس باید عمل کند برابر به سنت و شریک نسازد در پرستش پروردگار خود هیچ کسی را ﴿۱۱۰ ﴾

[۱۰۶] در این آیت دو اسباب برای ماقبل ذکر کرد اول کفر و شرک ایشان و دوم آیت های اللّه تعالٰی را و همچنین سنت های رسولان را بی فایده و عبث دانستن - و سبب شرک و بدعات همیشه این هردو اند که از قرآن وسنت استدلال نمیکنند -
[۱۰۸،۱۰۷] در این آیت بشارت برای اهل ایمان است در (لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا) اشاره است که در جنت هیچ تکلیف نیست ونه در آن هیچ کمی است از این جهت به جای دیگر رفتن نمیخواهند و فردوس جنت عالی و افضل است و در بعضی روایات است که در این دعوت کننده الی الحق میباشد مانند اصحاب کهف و موسیٰ علیه السلام و خضر علیه السلام و ذوالقرنین اند همه ایشان به طریقه های جدا دعوت کرده اند -
[۱۰۹] در این رد بر شرک فی العلم است و جواب شبهه مشرکین است که ایشان میگویند با رسول علم تورات و انجیل و قرآن میباشد و در آن علم اللّه تعالٰی است پس معلوم شد که ب ارسول علم کلی است؟‌ جواب داده شد حاصل جواب اینست که هیچ انتهاء علم اللّه تعالٰی نیست و علم بندگان منتهی میباشد مراد از (لِكَلِمَاتِ رَبِّي) جزئیات علم اللّه تعالٰی است و آن صفت های تفصیلی الوهیت و حکمت ها و کلام او که او را هیچ حدی نیست - ومانند این در آیت (۲۷) سوره لقمان نیز است -
[۱۱۰] در این آیت اولاً نفی علم غیب از نبی صل اللّه وعلیه وسلم است که او بشر است و بشر بر غیب علم ندارد - و اثبات صدق رسول است و اختتام بر مسئله توحید بارد شرک فی العباده است و این تفریع به کل سوره است (وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) چون در شرک مراتب مختلفه میباشد یعنی شرک دون شرک و کفر دون کفر از این جهت این آیت در نزد مفسرین به شرک حقیقی و شرک خفی یعنی ریا و سمعت شامل است بلکه بر عدم اخلاص و طلب اجرت بر عبادت نیز شامل است ، مانند که مفسر آلوسی تصریح کرده است که کسی ختم قرآن را برای مقصد دنیا میکند و بر آن اجرت میگیرد دهنده و گیرنده هردو گنهگار اند و همچنین بسیار فقهاء در این باره تصریح کرده اند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>