قَالَ أَلَمْ ۷۱۳ مریم
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا ﴿۴﴾ وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا ﴿۵﴾ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا ﴿۶﴾
گفت ائ پروردگار به تحقیق ضعیف شده استخوان من و سپید گشته سر من از جهت پیری و نیستم من از جهت دعا از تو ائ پروردگار من محروم (بدبخت) ﴿۴﴾
و هرآئينه من میترسم از عموزاده ها در عقب من (بر دین) و هست زن من نازای پس ببخش مرا از طرف خود وارث دین ﴿۵﴾
که وارث شود دین مرا و وارث شود دین اولاد یعقوب علیه السلام را و بگردان او را ائ پروردگار من پسندیده ﴿۶﴾
[۴] در این آیت دلیل بر این سخن است که در دعا توسل کردن به ذکر عجز خود و احتیاج همچنین به نعمت های اللّه تعالٰی سنت انبیاء است (الْعَظْمُ) را را از سببی ذکر کرد که با ضعیف شدن استخوان همه جسم ضعیف میگردد (وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا) مراد اینست که تو مرا عادت کرده ای بر اجابت زیرا که من وقتیکه دعا خواسته ام تو مرا ناامید نگردانیده ای و این نیز وسیله بهتر است -
[۵] در این نیز توسل است به ذکر احتیاج خود و درجمله اول ذکر سبب برای طلب پسر است یعنی اقرباء و عموزاده ها قابل این نبودند که بعد از مرگ او دین را حفاظت کنند از این جهت ولد بکار است (وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا) دراین اشاره است که اسباب ظاهر ولد نیست و من لدنک نیز بر این دلالت میکند که سبب ظاهری نیست -
[۶] در اینجا مراد از میراث وراثت دین است و در ال یعقوب نیز به این اشاره است که این دین میراث همه انبیاء بنی اسرائیل است و مراد از میراث میراث مالی نیست از سببی که از انبیاء علیهم السلام مال در میراث نمی ماند بلکه از ایشان علم دین باقی میماند مانند که در حدیث صحیح است (رَضِيًّا) انتخاب شده برای دین -