وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴿۳۲﴾ وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ﴿۳۳﴾ ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۳۴﴾ مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۳۵﴾ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۳۶﴾ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۳۷﴾
و نیکی کننده با مادر خود و نساخته مرا ستم کننده بر مردم و بدبخت ﴿۳۲﴾
و سلامتی است از جانب اللّه تعالٰی بر من در روزی که پیدا شدم و روزی که بمیرم و آن روزی که دوباره زنده میشوم ﴿۳۳﴾
این عالی شان عیسیٰ بن مریم است (میگویم) سخن حق که ایشان در آن شک میکنند ﴿۳۴﴾
نیست مناسب اللّه تعالٰی را که بگیرد هیچ ولدی پاک است اللّّه تعالٰی از این چون خواهد کاری را پس جز این نیست که میگوید او را شو پس او میشود ﴿۳۵﴾
(گفت عیسیٰ علیه السلام) هرآئينه اللّه تعالٰی پروردگار من و پروردگار شماست پس خاص او را بپرستید این است راه راست ﴿۳۶﴾
پس اختلاف کردند فرقه های (ضدی) در بین خود (در باره عیسیٰ علیه السلام) پس تباهی است کافران را از حاضر شدن روز بزرگ ﴿۳۷﴾
[۳۲] در این آیت دو صفات دیگر عبدیت او را ذکر کرده است (جَبَّارًا) کسیکه از جهت تکبر حق دیگر را بر خود نمی پذیرد و (شَقِيًّا) آن است که از سبب خباثت نفس حکم اللّه تعالٰی را ترک میکند در باره یحییٰ علیه السلام عصیّا ذکر شده بود از سببی که در باره او بدنامی نبود پس صرف عصمت او ذکر شد و در باره عیسیٰ علیه السلام شَقِيًّا ذکر کرد در این رد بر آن طعن های است که یهود بر او میکردند -
[۳۳] این سلام اگر چه به دهن او گفته شده است لیکن در حقیقت ازجانب اللّه تعالٰی است و در این سه حالات عجز عیسیٰ علیه السلام ذکر شد که در سلامتی محتاج اللّه تعالٰی است - و در والسلام الف لام عهدی است از این سبب آورد که با همراه این معلوم شود سلام یحییٰ علیه السلام یعنی آن سلام بر من نیز است یا این دلیل است بر فضیلت عیسیٰ علیه السلام بر یحییٰ علیه السلام زیرا که معرف افضل از نکره است -
[۳۵،۳۴] این آیت ها به طریقه جمله معترضه است - تفریع و نتیجه کلام عیسیٰ علیه السلام است و رد بر مشرکان نصارا و یهود است و پیش از (قَوْلَ الْحَقِّ) لفظ اقوال محذوف است و در آیت (۳۵) رد صریح بر نصارا است که عقیده اتخاذ ولد دارند - رد بر دو طریقه است یکی (سُبْحَانَهُ) و دوم (إِذَا قَضَى أَمْرًا) در اول تنزیه ذاتی است و در دوم عدم احتیاج او است -
[۳۶] این نیز قول عیسیٰ علیه السلام است - و قال در این مقدر است لیکن این را از اقول پیش جدا ذکر کرد اشاره است که این قول او در حالت کودکی نبود و مانند این در آیت (۵۱) سوره العمران و آیت (۴۶) سوره زخرف نیز است -
[۳۷] اقوال مختلف در باره عیسیٰ علیه السلام این بود که یهود گفتند که این ولدالزنا است و از نصارا یعقوبیه گفتند که این اللّّه است و در صورت عیسیٰ علیه السلام است و نسطوریه گفتند که او ابن اللّه است و ملکانیه گفت که او ثالث ثلثه است و مسلمان ها گفتند که او عبداللّه و رسول است - و در این تخویف اخروی برای گروه های منکر است (مِنْ مَشْهَدِ) اشاره است که هلاکت ایشان در آنروز یقینی است که روز قیامت حاضر شود -