قَالَ أَلَمْ ۷۳۳ طٰهٰ
وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ﴿۷﴾ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ﴿۸﴾ وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿۹﴾ إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿۱۰﴾
و اگر گفتار اشکارا میکنی پس هرآئينه اللّه تعالٰی میداند پنهان و پنهان تر را ﴿۷﴾
اوست اللّه نیست سزاوار پرستش به جز او مر او راست نام های نیکو ﴿۸﴾
و آیا (هرآئينه) آمده به تو خبر موسیٰ علیه السلام ﴿۹﴾
چون دید آتشی پس گفت اهل خود را درنگ کنید هرآئینه من دیده ام آتشی شاید بیارم به شما از آن شعله یا بیابم در کنار آتش راهنما ﴿۱۰﴾
[۷] این دلیل چهارم است و مراد از آن احاطه علم اللّه تعالٰی است به هر پنهان و اشکار مراد از (السِّرَّ) پنهان سخن گفتن است با یک رازدار و مراد از (أَخْفَى) این است که در دل پنهان نگه دارد -
[۸] این دعوی توحید است و با آن دلیل پنجم است (الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى) آن است که اللّه تعالٰی برای خود در کتاب های منزّل خود بیان کرده است یا انبیاء علیهم السلام برای اللّه تعالٰی ثابت کرده باشد - و حسنیٰ از سببی است که دلالت بر کمال میکند و به آن شریک شده نمی تواند و قدیم و همیشه است و بر نقل وحی بنا اند و اللّه تعالٰی در او محتاج به مخلوق نیست -
[۹] از این آیت تفصیل قصه موسیٰ علیه السلام آغاز میگردد - و مقصد بزرگ در آن شجاعت و دلیری دادن است برای گذراندن مصیبت های دعوت مانند موسیٰ علیه السلام و ساحران بعد از آوردن ایمان و در این واقعه در این سوره شش مقامات است مقام اول از این آیت آغاز است الی (۲۴) در این ذکر بازگشت موسیٰ علیه السلام از مدین به مصر است و سپردن رسالت به او است با توحید و دو حکم برای تکمیل توحید و اخبار قیامت است و تثّبت و تشجیع است و ذکر دو معجزه موسیٰ علیه السلام است (وَهَلْ أَتَاكَ ) مقصد با این تنبیه است -
[۱۰] برایش آتش به اعتبار گمان موسیٰ علیه السلام گفت و از سوره نمل و قصص معلوم میگردد که مقصد از قَبَسٍ گرمی حاصل کردن بود و راه را گم کرده بودند از این سبب ذکر هادی را کرد -