قَالَ أَلَمْ ۷۳۶ طٰهٰ

اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۲۴﴾ قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿۲۵﴾ وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ﴿۲۶﴾ وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي ﴿۲۷﴾ يَفْقَهُوا قَوْلِي ﴿۲۸﴾ وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي ﴿۲۹﴾ هَارُونَ أَخِي ﴿۳۰﴾ اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي ﴿۳۱﴾ وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي ﴿۳۲﴾

برو بسوی فرعون هرآئینه او بسیار سرکش شده ﴿۲۴﴾
گفت ای پروردگار بکشای برای من سینه ام را ﴿۲۵﴾
و آسان کن برای من کار مرا ﴿۲۶﴾
و بکشا گره از زبان من ﴿۲۷﴾
تا بفهمند سخنم را ﴿۲۸﴾
و بگردان برای من همراهی از خانواده من ﴿۲۹﴾
هارون برادرم را ﴿۳۰﴾
محکم کن با او کمرم را ﴿۳۱ ﴾
و حصه ده او را در کار من ﴿۳۲﴾

[۲۴] در این آیت فرعون را به ذکر کردن خاص کرد اگر چه رسالت موسیٰ علیه السلام برای قوم او عام بود - این از جهتی که فرعون بر هر دعوت کننده حق ممانعت نهاده بود و قوم خود را از شیندن حق منع کرده بود و این طغیان او بود (إِنَّهُ طَغَى) این علت خصوصی برای فرستادن رسول است -
[۲۵] از این آیت مقام دوم آغاز میگردد الی (۴۳) در این دعا موسیٰ علیه السلام با شش سخن است و قبولت این دعا ها از جانب اللّه تعالٰی است به طریقه احسان - و ذکر احسان های پیش اجمالاً است باز حکم کردن برای موسیٰ علیه السلام است که برو به فرعون به بهادری -
فایده: مراد از کشادن سینه توفیق صبر و استقامت در وقت مصیبت رسالت است - و رفع شکوک و شبهات و اشاره برای رفع موانع دعوت است -
[۲۶] در این آیت دعا دوم است و مراد از این حاصل کردن اسباب ظاهری و باطنی است که به آن کار رسالت آسان میگردد -
[۲۸،۲۷] در این آیات دعا سوم ذکر شده است و فایده آنها ذکر شده است و مراد از گره زبان نقصان ظاهری در زبان او بود یا مراد از آن بند شدن زبان از جهت هیبت است و این برای دعوت کننده ضروری است -
[۳۰،۲۹] در این آیت ها دعا چهارم در باره برادر او ذکر است و این نهایت احسان یک برادر با برادر دیگر است ومراد از وزیراً شریک در بار نبوت است یعنی بار نبوت سنگین است در این مدد گار قریبی به کار است - در مِنْ أَهْلِي و أَخِي اشاره است که به این نوع همراه بکار است که بر او اعتماد شده میتواند -
[۳۲،۳۱] این دعا پنجم و ششم است دراین تخصیص برادر با این دعا است زیرا که کمر محکم میگردد به همراهی برادر -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>