قَالَ أَلَمْ ۷۳۷ طٰهٰ

كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا ﴿۳۳﴾ وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا ﴿۳۴﴾ إِنَّكَ كُنْتَ بِنَا بَصِيرًا ﴿۳۵﴾ قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى ﴿۳۶﴾ وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى ﴿۳۷﴾ إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى ﴿۳۸﴾ أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي ﴿۳۹﴾ إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَ ﴿۴۰﴾ وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي ﴿۴۱﴾ اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي ﴿۴۲﴾

تا تسبیح تو بسیار گوئیم ﴿۳۳﴾
و یاد کنیم ترا بسیار ﴿۳۴﴾
هرآئينه تو هستی بر ما بینا ﴿۳۵﴾
گفت اللّه تعالٰی داده شدی چیزهای خواسته شده ائ موسیٰ ﴿۳۶﴾
و هرآئينه احسان کرده ایم برتو بار دیگر هم ﴿۳۷﴾
چون خبر دادیم مادرت را آنچه خبر داده میشد ﴿۳۸﴾
که بیانداز او را در صندوق باز بینداز صندوق را در دریا تا اندازد او را دریا به کناره تا بگیرد او را دشمن من و دشمن او و افگندم بر تو محبت مردم را از جانب خود و تا پرورش داده شوی پیش چشم من ﴿۳۹﴾
چون میرفت خواهر تو پس گفت آیا نشان دهم شما را کسیکه پرورش کند او را پس باز آوردیم تو را بسوی مادرت تا خنک شود چشم او و غم نخورد و کشتی یک شخصی را پس نجات دادیم ترا از آن غم (از بدل گرفتن)‌ و بیازمودیم ترا بسیار آزمودنی پس درنگ کردی چندین سال در میان اهل مدین باز آمدی در وقت مقرر ائ موسیٰ ﴿۴۰﴾
و برگزیدام ترا برای خود ﴿۴۱﴾
برو تو و برادرت با نشانهای من و سستی مکنید در بیان توحید من ﴿۴۲﴾

[۳۴،۳۳] در این آیت فواید رفیق رسالت را بیان میکند - مراد از تسبیح رد بر شرک است و مراد از ذکر دعوت توحید است -
[۳۵] در این آیت ذکر یک صفت اللّه تعالٰی است به طور وسیله برای دعا -
[۳۶] در این آیت قبولیت دعاها را ذکر کرده است سؤل به معنی مسؤل است همه مسٔولات پیش مراد است -
[۳۷] در این اشاره است که قبولیت دعا احسان از جانب اللّه تعالٰی است یعنی اللّه تعالٰی از کسی مجبور نیست -
[۴۰،۳۹،۳۸] الی ۴۰ در این بیان احسان اولی است به نجات دادن موسیٰ علیه السلام از قتل و به تربیت او در آغوش مادر و از نجات غم قتل کردن قبطی - و متبلا شدن به بسیار مصیبت ها و امتحانات - و در مدین زندگی امن را گذشتاندن و تفصیل این نعمت ها در سوره قصص از آیت (۷) الی (۲۸) است - و مراد از وحی در (۳۸) از الهام به واسطه ملک (ملائیک) است و این کرامت اولیاء است (الْيَمُّ) دریای نیل مراد است که در میان مصر جاری بود - و مراد از مَحَبَّةً در آیت (۳۹) چنان محبتی است که کسی موسیٰ علیه السلام را میدید محبتش به آن پیدا میشد و به طور خاص محبت زن فرعون بسیار بود و او سبب تربیت او گردید - و عَینی از صفات اللّه تعالٰی است که معنی اش معلوم است چشم و کیفیت آن معلوم نیست - و تشبیه آن با مخلوق جایز نیست و تاویل در آن نیز جایز نیست - و (مِنَ الْغَمِّ) در (۴۰) دلیل است که در قتل قبطی گناه نبود صرف غم و ترس از فرعونیان بود و مراد از (فُتُونًا) تکلیف و مصیبت های قسماقسم بر موسیٰ علیه السلام است از هنگام ولادت الی وقت نبوت و تفسیر ابن کثیر حدیث فتون را ذکر کرده است - و مراد از (قَدَرٍ) چهل سال است که آن تقدیر اللّه تعالٰی برای نبوت است از اکثر انبیاء علیه السلام یا مراد از قَدَرٍ آن مدتی است که موسیٰ علیه السلام با شعیب علیه السلام مقرر کرده بود -
[۴۱] مراد از این برگزیدن برای نبوت و رسالت است - و این دلیل است که نفس نیز از صفات اللّه تعالٰی است - اول صرف منتخب کردن بود از این سبب اخترتک گفته بود - باز در کار مقرر کردن است لذا اینجا وَاصْطَنَعْتُكَ گفت - از سببی که اصطناع گفته میشود آماده کردن برای یک کار و در کار مشغول کردن -
[۴۲] پس از اجابت دعا امر است به موسیٰ علیه السلام با همراه برادرش یعنی برای برادرش نبوت داده شد لیکن آنوقت حاضر نشد زیرا غایب ذکر کرد - و در آیت تشجیع برای موسیٰ علیه السلام و برادر او است - که از مداهنت خود را نگهدارید -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>