اقْتَرَبَ ۷۶۱ الأنبياء

لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۳﴾ قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۴﴾ بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ﴿۵﴾

مشغول است دلهای شان و مجلس های پنهانی کردند آنانکه ظلم کردند نیست این مگر بشر است مثل شما آیا قبول می کنید شما سحر را و حال آنکه شما میدانید ﴿۳﴾
گفت رسول رب من میداند هر سخن را که در آسمان باشد و در زمین باشد و اوست شنوا بر هر چیز و دانا بر هر چیز ﴿۴﴾
بلکه میگویند این خواب های پریشان است بلکه از خود ساخته است آنرا بلکه او شاعر است پس بیارد نزد ما یک نشانه چنانکه فرستاده شدند رسولان پیشینیان ﴿۵﴾

[۳] این نیز زجر بر لهو قلوب است یعنی دلهای ایشان به قصه های دروغین شرک مشغول است و باز زجر است بر مجالس کردن پنهانی در مخالفت نبی و این ظلم است این شش مرتبه غافلین بود حالا ذکر میکند شش طعن آنها را بر رسول - اول طعن بر رسول بر بشریت آن این قول مشترک همه کافران است در باره هریک نبی ، و طعن دوم را به سحر کرد (أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ) مراد از آن پیروی کردن است - (وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ) در این اشاره است که کافران نیز سحر را بد می دانستند -
[۴] در این رد شرک فی العلم است یعنی چون ایشان مجلس های پنهانی میکردند و نبی صل اللّه وعلیه وسلم به ایشان خبر آن را داد پس وهم آمد که نبی غیب را میداند پس جواب داده شد که نبی صل اللّه وعلیه وسلم این صفت را برای اللّه تعالٰی خاص کرده است و همچنین نبی صرف توصیف رب خود را میکند به طریقه توحید فی العلم پس در این دلیل رسالت او است از سببی که کاهنان و ساحران دعوی علم غیب را برای خود میکنند -
[۵] این طعن سوم است که به قرآن خواب های پریشان گفته اند و (أَضْغَاثُ) به خواب بدون تعبیر و دروغ گفته میشود باز از جهت حیرانی به طعن چهارم انتقال کردند که این افتراء است یا به طعن پنجم که او شاعر است و طعن اخیر مطالبه معجزات مثل انبیاء علیهم السلام گذشته -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>