اقْتَرَبَ ۷۶۲ الأنبياء

مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۷﴾ وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ﴿۸﴾

ایمان نیاورد پیش از ایشان هیچ اهل قریه ئی که هلاک ساختیم آنرا آیا پس ایشان ایمان خواهند آورد ﴿۶﴾
و نفرستادیم پیش از تو مگر مردانی که وحی میفرستادیم با ایشان پس بپرسید از اهل علم اگر شما نمیدانید ﴿۷﴾
و نیافریده بودیم ایشان را همچون جسدی که نمی خوردند طعام و نبودند ایشان جاویدانی ﴿۸﴾

[۶] این جواب طعن آخری است یعنی مطالبه آیت ، حاصل اینکه برای قوم های منکرین گذشته چنین معجزات آمده بود که ایشان میخواهند آنها ایمان نیاورده بودند و اینها در ضد و عناد از آنها بیشتر اند ایشان چگونه ایمان خواهند آورد این جواب را از جهتی پیش آورد که این سوال ایشان به یک گونه ای بر دلیل بنا بود که رسولان را ما می پذیریم لیکن این رسولان مثل ایشان معجزه بیاورند و طعن های دیگر که صرف به ضد و جهل بنا است به جواب آنها ضرورتی نیست بجز از اعتراض اولی جواب آن تفصیلی است از این جهت آنرا بعد ذکر کرد -
[۷] این جواب طعن اول در باره بشریت نبی است مطلب اینکه همه رسولان گذشته مردان بودند - و رِجَالًا در وصف ملائيکه نمی آید پس معلوم شد که بشر بودند و (أَهْلَ الذِّكْرِ) عام است در یهود و نصارا که عالم صحیح کتاب اللّه تعالٰی باشد و تحریف نمی کند و علمای قرآن و حدیث ، یعنی از بشریت رسول انکار مکنید بلکه نزد علمای کتاب و سنت بیائید که برای شما ثابت کند که بشر رسول شده میتواند - الذِّکر به وحی گفته میشود یعنی آن علمای که بر وحی عمل میکنند و وحی را در دلیل ذکر میکنند ، و در تفسیر قرطبی آورده است که به تواتر ثابت است که رسولان همه بشر بودند -
فایده: در کتاب اعلام الموقعین عن رب العالمین از علامه ابن القیم الجوزیه در (ج ۲ صفحه ۱۶۹) سوال ذکر است - که از این آیت تقلید معلوم میگردد و باز جواب داده است معنی (عبارت عربی) آن این است که اللّه تعالٰی بدی ذکر کرده است از کسی را که اعراض میکند از ماانزاللّه (قرآن کریم و حدیث صحیح) و تقلید مشرکان را میکند پس این تقلید با اتفاق امت مذموم و حرام است - و آن شخص که کوشش میکند در پیروی ماانزاللّه لیکن به بعضی آنها علم او نرسد پس او سخن کسی را قبول کند که در علم از او زیاده تر است این تقلید محمود است - حاصل این است که اهل الذکر به علمای قرآن و حدیث گفته میشود یک شخص که یک عالم را عالم قرآن و حدیث می داند و با او علم قرآن وسنت بکلی نباشد یا در یک مسئله نباشد و او از این عالم مسئله را بپرسد پس او حقیقتاً پیروی قرآن و سنت را کرد لیکن در این کتاب نیز و شاه ولی اللّه در کتاب عقد الجید نیز نوشته است اگر برای این شخص در وقت آینده نص صحیح از قرآن و حدیث معلوم شد و خلاف از آن قول بود باید آن قول را ترک کند و بر قرآن وحدیث عمل کند و اگر چنین نکرد پس معلوم شد که این شخص تقلید مذموم و حرام را کرده است - هان از این آیت دلیل گرفتن بر اثبات تقلید شخصی صحیح نیست از سببی که معنی تقلید شخصی این است که یک شخص بر دنبال (عالم معین) التزام (لازم گرفتن) تقلید را کند اگر اقوال دیگر علماء به قرآن و سنت زیاده موافق باشد یا قول این شخص مخالف قرآن و سنت معلوم شود باز هم این شخص به ترک کردن عمل بر قول این شخص آماده نباشد - و بر این نوع تقلید امام ابن قیم در کتاب اعلام الموقعین با تفصیل رد کرده است -
[۸] در این دلیل جواب گذشته است یعنی رسولان بشر بودند از سببی که ایشان از طعام مستغنی (بی حاجت) نبودند و همچنین از فناء و مرگ نیز محفوظ نبودند و این صفات برای ایشان هیچ عیبی نیست و با رسالت منافات ندارد -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>