قَدْ أَفْلَحَ ۸۲۴ المؤمنون

إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۳۷﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۳۸﴾ قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿۳۹﴾ قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ ﴿۴۰﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۴۱﴾ ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُونًا آخَرِينَ ﴿۴۲﴾ مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿۴۳﴾ ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۴۴﴾ ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۴۵﴾

نیست زندگانی ما مگر زندگانی دنیا است میمیریم بعضی ما و آفریده میشوند بعضی و نیستیم ما دوباره زنده شدنی ﴿۳۷﴾
نیست این مگر مردی است که بسته است بر اللّه تعالٰی دروغ را و مانیستیم او را ایمان آورندگان ﴿۳۸﴾
گفت ائ رب من مدد ده مرا از آن سببی که مرا دروغگو خواندند ﴿۳۹﴾
گفت اللّه تعالٰی پس از کمی وقت البته میگردند پشیمان ﴿۴۰﴾
پس گرفت ایشان را آواز سخت هیبتناک با عذاب پس گردانیدیم آنها را کاه سیاه شده پس هلاکت است قوم ظالمان را ﴿۴۱﴾
باز آفریدیم بعد از ایشان قرن های دیگر ﴿۴۲﴾
پیشی نمی گیرد هیچ امتی از میعاد خود و نه پس میماند ﴿۴۳﴾
پس فرستادیم رسولان خود را پیاپئ وقتیکه آمد به امتی رسول او دروغگو گفتند او را پس هلاک کردیم بعضی را پس از بعضی و گردانیدیم ایشان را قصه عبرت پس هلاکت باد قومی را که ایمان ندارند ﴿۴۴﴾
باز فرستادیم موسیٰ علیه السلام و برادرش هارون علیه السلام را با آیات خود و با دلیل اشکار ﴿۴۵﴾

[۳۷] این تاکید با پیش است درباره انکار بعث بعدالموت (نَمُوتُ وَنَحْيَا) مراد از این است که بعضی میمیریم و بعضی زنده میمانیم (تا چند وقتی) -
[۳۸] این نیز انکار از رسالت است و نسبت به رسول است به افتراء عَلَی اللّه تعالٰی - و این دلیل است که مشرکان اللّه را قبول داشتند و بر اللّه تعالٰی افتراء کردن نیز نزد ایشان کار قبیح بود لیکن بالای نبی حق نسبت افتراء کردن کفر است -
[۴۱،۴۰،۳۹] این دعا رسول است و دلیل اشکار است که انبیاء هم در نصرت محتاج اللّه تعالٰی اند و (لَيُصْبِحُنَّ) را از سببی فرمود که عام عذاب ها در وقت صبح آمده اند مراد از (نَادِمِينَ) پشیمانی بر کفر کردن است و ندامت اگرچه توبه است لیکن این در وقت عذاب قبول نمی گردد (الصَّيْحَةُ) اگر مراد از این قوم عادیان باشد معلوم شد که بر ایشان به همراه عذاب طوفان عذاب صیحه نیز آمده است مانند که تفسیر قرطبی و تفسیر ابن کثیر نوشته است (بِالْحَقِّ) مراد از آن عذاب است یا معنی آن است استحقاق عذاب (غُثَاءً) به آن خس و خاشاک گفته میشود که بالای سیلاب بلند روان میباشند -
[۴۴،۴۳،۴۲] این دلیل نقلی اجمالی است در این مراد آن قوم ها و رسولان آنها اند که از قوم عاد الی قوم فرعون پئ در پئ در میان آمده اند (أَحَادِيثَ) مراد از آن واقعات عبرت است و این لفظ اکثر در شر و عذاب استعمال مگیردد -
[۴۸،۴۷،۴۶،۴۵] این دلیل نقلی دیگر است (فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ) این بیان استکبروا است (وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ) این بیان عَالِینَ است مراد از (عَابِدُونَ) خدمتگاران اند - فرعون از بنی اسرائيل خدمتگاران ساخته بودند مانند در سوره شعراء عبدّت بنی اسرائيل در (فَاسْتَكْبَرُوا) فا برای عطف است در (فَقَالُوا) فا برای تفسیر است - در فکذبوهما و در فکانوا فا سببیه است یعنی استکبار سبب تکذیب شد و تکذیب سبب شد برای اهلاک -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>