وَقَالَ الَّذِينَ ۸۷۹ الفرقان
وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا ﴿۷۲﴾ وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ﴿۷۳﴾ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾ أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﴿۷۵﴾
و اینها کسانی اند که حاضر نمیشوند به دروغ و چون بگذرند به چبز بیهوده گذرند خود را نگهداشته ﴿۷۲﴾
و اینها کسانی اند چون بیان شود بر ایشان آیات پروردگار ایشان نمی افتند بر آنها کران و کوران ﴿۷۳﴾
و اینها کسانی اند که میگویند ائ پروردگار ما ببخش ما را از زنان ما و از اولاد ما خنکی چشم و بگردان ما را برای متقیان پیشوا ﴿۷۴﴾
این اهل صفات پاداش داده شود ایشان را قصرها به سبب صبر کردن ایشان (بر این کارها) و پیش کرده شود ایشان را در آنجا مبارکی و سلام ﴿۷۵﴾
[۷۲] در این آیت دو صفت را ذکر میکند (دوازدهم ، سیزدهم) و مقصد این صفات خود را نگهداشتن از اسباب گناه است (لَايَشْهَدُونَ) یعنی مراد از شهود این است که حاضر نمیشود و تماشا نمیکند یا مراد از شهادت است یعنی گواهی دروغین نمیدهد (الزُّورَ) به هر باطل گفته میشود که آراسته شده باشد و در این داخل است شرک ، بدعات ، فسق و فجور ، و عیدهای مشرکان ، عرس ها ، میله بر قبرها ، سینماها ، آن بازی ها که با گناهان باشد ، اجتماعات و جلسه و جلوس های شرک و بدعات ، مجلس ساز و سرود ، رقص ، مجلس دروغ گفتن و غیبت و بهتان گفتن این لفظ به همه شامل است از سببی که به این کارها و به این مجلس حاضر شدن و تماشاکردن سبب گناهان بسیار است (بِاللَّغْوِ) سرودها غزل خوانی ، مجالس اعمال باطل و همه گناهان (كِرَامًا) اعراض کننده نگهدارنده خود یعنی با ایشان نمی نشیند و نه برایش ایستاد میشود و نه بر آن خوشنودی میکند بلکه در هنگام گذشتن روی خود را به طرف دیگر بر میگرداند -
[۷۳] این صفت چهاردهم است و این صفت سبب حاصل کردن همه صفات حسنه است از سببی که قرآن را به توجه میشنود و در آن غور و تفکر میکند و بر آن عمل میکند که صفات نیکو گذشته با این حاصل میگردد (لَمْ يَخِرُّوا) کنایه از غفلت نکردن است خِرُّوا را از سببی فرمود که انسان در مجلس قرآن خواندن غفلت کند خواب بر او غالب میگردد و سر آن به طرف پیش می افتد -
[۷۴] این صفت پانزدهم است یعنی مانند صفات گذشته را در خود میخواهد همچنین در اهل و عیال خود این صفات را پسند کند (قُرَّةَ أَعْيُنٍ) خنکی چشم کنایه از خوشنودی است که به دیدن حاصل میگردد یعنی مرد مومن که این صفات را در اهل و عیال خود میبیند خوش میشود پس اشکار شد کسی که بر بد اخلاقی و بد کرداری اهل و عیال خود خفه نمیشود در ایمان او نقصان است (وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا) این در اصل دعای تقوی برای اهل و عیال است و هر شخص برای اهل و عیال خود امام است یعنی ایشان را متقیان بگردان تا که من امام متقیان بگردم ، إِمَامًا جمع اَمَّ است یا مصدر به معنی جمع است و مبنی للمفعول است یا مفرد است به معنی مقتدا -
[۷۶،۷۵] این بشارت است چون صفات گذشته به صبر حاصل میشود از این سبب (صَبَرُوا) را ذکر کرد و چون این صفات بلند و عالی است پس جزاء آن نیز در جنت قصرهای بلند است - فرق میان تحیة و سلام این است که تحیة از جانب اللّه تعالٰی است و سلام از جانب ملائيک و دوستان است یا تحیة پیغام پادشاهت و همیشه بودن است و معنی سلام مشهور است - یا تحیة سلام است و سلام به معنی مبارکی با سلامتی است -