وَقَالَ الَّذِينَ ۹۲۴ النمل

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۵۴﴾ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۵۵﴾ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ﴿۵۶﴾ فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۵۷﴾ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۵۸﴾ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۵۹﴾ أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ ﴿۶۰﴾

و (یاد کن) لوط علیه السلام را چون گفت قوم خود را آیا میکنید بدکاری و شما میدانید ﴿۵۴﴾
آیا شما پیش می آئيد به مردان از روی شهوت زنان را گذاشته بلکه شما قومی کننده کار جاهلید ﴿۵۵﴾
پس نبود جواب قوم او مگر اینکه گفتند بیرون بکشید خانواده لوط علیه السلام را از قریه خود هرآئينه ایشان مردمانی هستند که دعویٰ پاکی میکنند ﴿۵۶﴾
پس نجات دادیم او را و خانواده او را مگر زن او را که مقرر کرده بودیم او را از باقی ماندگان ﴿۵۷﴾
و بارانیدیم برایشان بارانی ناشناخته پس بد بود باران ترسیده شدگان ﴿۵۸﴾
بگو صفات خدای بودن خاص اللّه تعالٰی راست و سلامتی است (از عذاب ها و آفت ها از جانب اللّه تعالٰی) بر آن بندگان او که برگزیده است آنان را آیا اللّه تعالٰی بهتر است (برای الوهیت) یا کسی را که با اللّه تعالٰی شریک می آرند ﴿۵۹﴾
آیا کسیکه آفریده آسمانها و زمین را و بارانیده برای شما از آسمان آب را پس رویانیدیم به آن باغهای با تازگی ممکن نیست برای شما که برویانید بوته های آنرا آیا هست متصرف این کارها با اللّه تعالٰی بلکه ایشان قومی هستند که از حق میگردند ﴿۶۰﴾

[از ۵۴ الی ۵۸] این قصه چهارم است در این نیز بسیار حکمت ها است حکمت بزرگ در آن این است که انبیاء علیهم السلام و صالحین در نجات و سلامتی محتاج اللّه تعالٰی اند حکمت ها این است (۱) استعمال رجال و بچه ها با شهوت این نیز فاحشه است (۲) و این عمل جاهلان است (۳) بیرون کردن حق پرستان را از وطن (۴) و بر ایشان تمسخر کردن این نیز کار جاهلان است (۵) این چنین فواحش سبب عذاب دنیا است (۶) باطل پرست به کمال عیب میگویند (وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ) یعنی شما میدانید که این فحش است و گناه است یا اینکه این عمل را در پیش روی یک دیگری میکنید از یک دیگر پرده نیز نمی کنید (إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ) این به طریقه مسخره است یعنی شما خود را پاک میشمارید و ما را پلید پس پاک را از پلید جدا کردن بکار است تفصیل دیگر آن در سوره اعراف گذشته است -
[۵۹] از این آیت الی اخیر سوره باب سوم است در این هر دو دعوی توحید را ذکر میکند و در میان ایشان تفصیل توحید الوهیت است با دلایل عقلی اعتراقی باز زجرها به کثرت است باز تسلیت به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم است واین امور دعوت است باز تخویف اخروی با تفصیل است و در اخیر دلایل وحی بر رد شرک فی العبادة و دعوت الی القرآن باز تخویف دنیوی است - در این آیت (۵۹) دعوی اولی است یعنی انبیاء علیهم السلام در سلامتی محتاج اللّه تعالٰی اند ایشان با اللّه تعالٰی شریک شده نمیتوانند و این تفریع بر قصه صالح علیه السلام و لوط علیه السلام است و در تفسیر ابن کثیر دکر است که این طریقه خواندن خطبه است که اول حمد اللّه تعالٰی است باز سلام بر انبیاء علیهم السلام است باز تفصیل توحید اللّه تعالٰی با دلایل عقلی است و این در این سوره خطاب دوم به نبی صل اللّه وعلیه وسلم است (اصْطَفَى) از صفا گرفته شده است از سببی که انبیاء علیه السلام از چرک بشریت (یعنی گناهان) صاف و پاک میباشند (خَيْرٌ) در اینجا به معنی تفضیل نیست از سببی که در مقابل آن هیچ خیر نیست یا صیغه تفضیل را به عقیده مشرکان ذکر کرده است که ایشان در الهه خود خیر میدانستند ، و تقدیر عبارت این است - اَعِبَادُةُُ اللّه خَيْرٌ اَم عِبَادُةُُ مَّا يُشْرِكُونَ (آیا بندگی کردن اللّه تعالٰی بهتر است یا بندگی کردن شرکاء ایشان) و این استفهام تقریری است از سببی که روایت کرده شده است که نبی صل اللّه وعلیه وسلم بعد از این آیت میگفت (بَلِ اللّه خَیرٌوَّاَبقیٰ وَاَجَلُّ وَاکْرَمُ) -
[۶۰] از این آیت دلایل عقلیه بر توحید الوهیت شروع شد و این اعترافی سکوتی است از سببی که در پرسان (استفهام) را ذکر کرده است و جواب خصم را ذکر نکرده است (أَمَّنْ) این در اصل اَم مَنْ است و اَم به معنی بَل است یعنی اول سوال را با اللّه ذکر کرد پس این تفصیل است به ذکر صفات الوهیت و در این سه را ذکر کرده است و در آیت تقدیر است مانند پیش یعنی اَعِبادَةُ مَنْ خَلَقَ السَّمٰوٰتِ اه (خیرٌ) اَم عِبادَةُ مَايُشْرِكُونَ - توجیه سوم این است که این پرسان مستقل است معنی آن است (بلکه) آیا که آفریده است آسمانها و زمین را (الی آخره) و جواب حذف است (لیقولن اللّه) أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ این پرسان مستقل است یعنی چون ایشان پذیرفتند که اللّه تعالٰی آسمانها و زمین را آفریده است پس آیا دیگر (الٰه) است که مانند اللّه تعالٰی این کار ها کرده بتواند بعد از این نیز جواب حذف است یعنی لا (نیست) و (بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ) زجر است به معنی عدول است یعنی از حق بدون دلیل میگردند یا معنی عدل مساوات است یعنی ایشان با اللّه تعالٰی مردمان دیگر را برابر میکنند و چنین تشریح در آیت های دیگر بعد از این آیت ها الی (۶۴) است و در این آیات به معنی الٰه اشاره است که الٰه آن ذاتی است این کارها را (که در این پنج آیات ذکر شده است) کرده میتواند و به او متصرف و کارساز گفته میشود - پس معلوم شد که در این آیات الٰه به معنی متصرف و دارای اختیار است و این معنی عام آنست (مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا) این خطاب عام به همه مخلوق است اولیاء در آن داخل اند که هیچ کسی توان ندارد که از زمین درخت و بوته را برویاند -