اتْلُ مَا أُوحِيَ ۹۹۲ الروم
وَلَئِنْ أَرْسَلْنَا رِيحًا فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ ﴿۵۱﴾ فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۵۲﴾ وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۵۳﴾ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ ﴿۵۴﴾
و اگر بفرستیم بادی را پس ببینند آن کشت را زرد پس شروع شوند بعد از آن کفر کننده ﴿۵۱﴾
پس هرآ ئينه تو شنوانیده نمی توانی مردگان را و شنوانیده نمی توانی کران را آواز خواندن چون روی بگردانند پشت داده ﴿۵۲﴾
و نیستی تو هدایت کننده کوران را که بیرون کنی از گمراهی ایشان را شنوانیده نمی توانی مگر کسی را که باور میدارد آیات ما را پس ایشان احکام را قبول دارند ﴿۵۳﴾
خاص اللّه تعالٰی آنست ذاتی که آفرید شما را از ضعف باز گردانید بعد از ضعف قوت باز گردانید بعد از قوت ضعف و پیری می آفریند هر چه میخواهد و خاص اللّه تعالٰی است به همه دانا توانا ﴿۵۴﴾
[۵۱] این زجر است یعنی با وجود نعمت باران و کشت ها اگر از سبب اعمال بد ایشان بر این کشت ها عذاب باد بیاید و پژمرده و زرد شود باز هم ایشان توبه نمی کنند بلکه کفر میکنند -
[۵۳،۵۲] چون انکار مخالفین را از دلایل (در آیت پیش) ذکر کرد حالا یک اعتراض را دفع میکند یعنی اگر کسی اعتراض کند که این انکار ایشان از سبب نقصان در دلایل است جواب داده شد که دلایل که کامل موثر اند از سببی که مومنان از ایشان نفع میگیرند لیکن در منکرین موانع از جانب ایشان موجود میباشند آن آنکه ایشان همه حواس را برای خود بی کاره ساخته اند مانند مردگان یا بعضی حواس خود را بی کاره ساخته اند مانند کر یا کور -
مسئله سماع موتیٰ: (که مردگان سخن های اهل دنیا را میشنوند یا نمی شنوند) مقام این مسئله (شنیدن مردگان سخن زندگان را) این مسئله اتفاقی بود قول امام شافعی رحمة اللّه علیه و امام احمد رحمة اللّه علیه در مغنی ابن قدامة ج:۱۳ ، ص:۶۱۵ و در تکمله شرح مهذب للنوی ج:۱۸ ، ص:۹۱ ذکر کرده است و دلیل آنرا آیت سوره فاطر وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ نقل کرده است و از امام ابوحنیفه رحمة اللّه علیه در الکوکب الدری شرح الترمذی ج:۱ ، ص:۳۱۹ ودر تفسیر مواهب الرحمان ج:۲۱ ، ص:۶۰ و در تفهیم المسائل ص:۷۳ ذکر کرده است - و همچنین در تفسیر آیت إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ سوره انعام آیت (۳۶) تفسیر خازن ج:۲ ، ص:۱۴ تفسیر نیشاپوری ج:۷ ، ص:۱۳۷ نوشته است که مردگان نمی شنوند - و همچنین فتح القدیر ص:۶۹ ، در کتاب الجنائز گفته است که قول اکثر علماء احناف همین است - همچنین عینی در عمدة القاری ج:۸ ، ص:۲۰۲ نوشته است که مردگان نمی شنوند - شیخ رشید احمد گنگوهی نوشته است که این قول عایشه رضی اللّه عنها و ابن عباس رضی اللّه عنهما است و این قول ملاعلی قاری است در شرح فقه اکبر ص:۱۵۹ واین قول تفتازانی است شرح مقاصد ج:۲ ، ص:۳۲۱ وعلاوه ازاین قول فقهاء و محدثین دیگر است - اگر کسی اعتراض کند که ابن عمر رضی اللّه عنهما از سبب (حدیث قلیب بدر) قایل این است پس معلوم شد که در مسئله اختلاف صحابه کرام رضی اللّه عنهما بود - جواب این است که چون عایشه رضی اللّه عنها مقصد آن حدیث را بیان کرد عمر رضی اللّه عنهما جواب آنرا نکرده است پس اختلاف از بین رفت ، جواب دوم این است که ابن عمر رضی اللّه عنهما در این یک موضع منصوصی قائل است هان اختلاف اهل علم در این است که در مواضع منصوصه سماع ثابت است یا نیست - اکثر احناف وغیره در مواضع منصوصه نیز قول سماع را نکرده اند بکله تاویل آنها را کرده اند - و بعضی اهل علم قایل سماع صرف در مواضع منصوصه اند مانند امام بخاری و صاحب فتح القدیر به سماع قرع النعال قائل است و شیخ الاسلام ابن تیمیه و ابن قیم رحمها اللّه نیز در مواضع منصوصه قائل اند و همچنین مفسر الوسی مفسر روح المعانی و شاه انورشاه کشمیری مصنف فیض الباری شرح البخاری نیز در مواضع منصوصه قائل سماع اند - و مواضع منصوصه صرف سه اند یکی سماع قرع النعال دوم حدیث بدر این هر دو احایث صحیح اند و سوم حدیث سلام است که در آن ذکر شنیدن سلام و جواب دادن است لیکن آن حدیث صحیح نیست و کسانی که در هر وقت عقیده شنیدن مردگان را دارند هیچ دلیل صحیح ایشان نیست پس این عقیده بدعت است و هنگامی که از سبب این عقیده از مرده شفاعت میخواهد این ذریعه برای شرک است و چون از مرده بر آوردن حاجت را میخواهد اینکه بکلی شرک حقیقی است - دلیل نه شنیدن مردگان آیت های انک لا تسمع الموتیٰ (سوره نمل) فانک لاتسمع الموتیٰ (سوره روم) و ماانت بسمع من فی القبور (سوره فاطر) اند - طریقه استدلال آن این است که اللّه تعالٰی در این آیات تشبیه کافران (عنادیان) را با مردگان در نشنیدن داده است (چنانکه بر این تفسیر ابن جریر در زیر این آیت تصریح کرده است و مفسرین دیگر نیز و صاحب فتح القدیر نیز) و وجه شبهه در مشبه به زیاده میباشد یا مشهور میباشد پس معلوم شد که مردگان نمی شنوند در این استدلال است با اشارة النص و آن نیز یقینی است اگر چه عبارة النص این آیات بیان نشنیدن عنادیان است -
تنبیه: در تفسیر ابن کثیر بسیار احادیث را ذکر کرده است که دلالت به شنیدن مرده میکند؟ جواب اول این است که در آن هیچ حدیث صحیح متصل نیست بر بعضی آنها تفسیر ابن کثیر در روح المعانی حکم ضعف کرده است جواب دوم این است که الشیخ محمد نسیب الرفاعی در مختصر ابن کثیر ج:۳ ، ص:۴۴۵ گفته است که در نسخه ابن کثیر طبع بیروتی دارالاندلس اضافه آمده اند (از این احادیث واهیه) در دیگر نسخه های ابن کثیر از (از جان خود داخل) شده اند شان ابن کثیر از این بلند است -
[۵۴] این دلیل عقلی دیگر است و در این انقلاب حالات انسانها را ذکر میکند و ربط آن به آیت گذشته این است که سماع و هدایت از سببی در اختیار و قدرت اللّه تعالٰی است که این انقلاب حالات که در این آیت ذکر است این نیز در اختیار اللّه تعالٰی است (مِنْ ضَعْفٍ) مراد از آن نطفه است که آب ضعیف است (مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ) اسم ظاهری را ذکر کرد در این به اشاره به ضعف طفولیت است که آن ضعف اعضاء است و مراد از قوت طاقت جوانی است (مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ) در این اشاره به طاقت عقل و دانش است (ضَعْفًا) مراد از آن ضعف همه قوت ها است (وَشَيْبَةً) مراد از آن اثار اشکار پیری است که سفید شدن موی است -