وَمَنْ يَقْنُتْ ۱۰۲۸ الأحزاب

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۵۰﴾ تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا ﴿۵۱﴾

ائ نبی هرآئينه ما حلال گردانیدیم برای تو آن زنان ترا که داده ای مهرهای ایشانرا و آن کنیزهای که مالک شده ایشانرا دست راست تو از آن زنانی که مهربانی کرده اللّه تعالٰی بر تو (از مال کافران) و دختران عم ترا و دختران عمه های ترا و دختران مامای ترا و دختران خاله های ترا آنهای که هجرت کرده اند با تو و زن مومنه را اگر ببخشد نفس خود را برای نبی صل اللّه وعلیه وسلم اگر بخواهد نبی که نکاح کند او را (این) صرف برای تست نیست برای مومنان دیگر هرآئينه ما میدانیم بر آنچه فرض کردیم بر ایشان در حق زنان ایشان و در آن کنیزان که مالک است دست راست ایشان تا نباشد بر تو تنگی و هست اللّه تعالٰی آمرزنده مهربان ﴿۵۰﴾
(از نوبت) پس کرده میتوانی آن همسری را که خواهی از ایشان و یکجا میتوانی باخود هر که را خواهی و همسری راکه طلب کنی (یکجا شدن) آن که جدا کرده ای از قَسم آن (از نوبت) پس نیست گناه بر تو این نزدیک تر است به آنکه خنک شود چشمهای ایشان و اندوهناک نشوند و راضی باشند به آنچه میدهی همه ایشان را اللّه تعالٰی عالم است به آنچه در دلهای شماست و هست اللّه تعالٰی دانا بردبار ﴿۵۱﴾

[۵۰] این خطاب برای نبی صل اللّه وعلیه وسلم برای وسعت منکوحات و کنیزان است تا برای رساندن برای او سهولت بیاید در این آیت چهار نوع ذکر کرده است نوع اول آن زنان که نبی صل اللّه وعلیه وسلم با ایشان در عوض مهر نکاح میکند یا کرده است - نوع دوم آنکه در مال غنیمت حاصل شده باشد و باز آزاد کرده باشد و با آن نکاح کرده باشد یا بغیر آزاد کردن و نکاح کردن مانند کنیز از آن فایده می گیرد مانند صفیه ، جویریه ، ریحانه رضی اللّه تعالٰی عنهما ـ نوع سوم اقارب از جانب پدر یعنی دختران کاکا یا عمه و اقارب از جانب مادر یعنی دختران ماما یا خاله مراد از اول قریشیه اند و مراد از دوم قبیله بنو زهره اند و هجرت را از سببی شرط گردانیده است که بغیر از هجرت ایمان ناقص میباشد و برای پیغمبر دارای ایمان کامل لازم است - نوع چهارم زنانی که نفس خود را برای نبی صل اللّه وعلیه وسلم بدون مهر و بدون ولی ببخشند (خَالِصَةً لَكَ) یعنی حلال شدن زنان در این چهارنوع به نبی صل اللّه وعلیه وسلم خاص است (مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ) یعنی برای دیگر مومنان زنان بیشتر از چهار جایز نیست و همچنین بغیر از مهر و ولی با هیچ زنی برای ایشان جایز نیست (فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ) در باره ازواج بالای مومنان مهر و شاهدان نکاح و ولی نکاح فرض است و در باره کنیز نفقه فرض است (لِكَيْلَا يَكُونَ) این حکمت کثرت زوجات نبی صل اللّه وعلیه وسلم است یعنی به زیاده بودن همسران با بسیار خانواده ها مصاهرت (خسر خیل) پیدا میشود پس تبلبغ دین آسان میگردد دیگر اینکه این زنان در میان زنان عام علم دین می دهند بطور خاص در آن مسائلی که زنان بیگانه از مردان پرسان نمی توانند -
[۵۱] این متعلق به خطاب پیش است یعنی در آن آیت فراخی در باره نکاح برای نبی صل اللّه وعلیه وسلم ذکر شد حالا در این آیت فراخی در باره قَسم زنان او ذکر میکند تا بر نبی صل اللّه وعلیه وسلم حرج نباشد - قسم ازواج برمومنان عام واجب است یعنی اگر از یک زیاده همسران یک شخص باشد پس در ادا کردن حقوق عدل کند و در گذشتاندن شب نیزبه هر یکی حصه مساوی بدهد هان نزدیکت حسب خواهش است در آن مساوات امکان ندارد مانند که در محبت بی اختیار دل مساوات کردن بیرون از قدرت انسان است - قسم بر نبی صل اللّه وعلیه وسلم (به تقاضای) این آیت واجب نبود لیکن با وجود این او اهتمام قسم را میکرد - (وَمَنِ ابْتَغَيْتَ) مراد این است اگر یک همسر را از نوبت کشیده باشی و باز داخل کردن در نوبت میخواهی اختیار تست - چنانکه سوده رضی اللّه عنها نوبت خود را به عایشه رضی اللّه عنها بخشیده بود و از نوبت بر آمده بود (ذَلِكَ أَدْنَى) در این فواید را بیان میکند که چون بر تو قسم واجب نیست و با وجود آن حقوق ایشانرا مساوی ادا میکنی در این سه فایده است -
فایده اول: اینکه در أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ ، یعنی وقتیکه به رضای خود حقوق ایشانرا ادا میکنی ایشان خوش خواهند بود -
فایده دوم: وَلَا يَحْزَنَّ ، یعنی اگر وقتی جدا شوند اندوهگین نخواهند شد -
فایده سوم: وَيَرْضَيْنَ ، یعنی اگر حق ایشانرا اندک ادا کنی باز هم رضا خواهند بود یعنی خواهند گفت بالای او طاقت یا وجوب ما نیست - (وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ) در این اشاره به محبت بدون اختیار دل است که با یک همسر زیاده میباشد با دیگری اندک میباشد لیکن در حقوق فرق نمیکند -