وَمَنْ يَقْنُتْ ۱۰۵۱ سبأ

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۴۶﴾ قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۴۷﴾ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿۴۸﴾ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ ﴿۴۹﴾

بگو جز این نیست که نجات میدهم شما را از عذاب به یک کلمه (که توحید است) بیاستید برای اللّه تعالٰی دو دو و یک یک باز فکر کنید (در این کلمه) نیست بر خیر خواه شما هیچ جنونی نیست او مگر ترساننده برای شما پیش از عذاب سخت ﴿۴۶﴾
بگو آنچه که خواسته باشم از شما از مزدی پس آن برای شما باشد نیست اجر (مزد) من مگر بر اللّه تعالٰی است و اللّه تعالٰی بر هر چیز حاضر و ناظر است ﴿۴۷﴾
بگو هرآئينه پروردگار من می افگند حق را (بر باطل) اوست داننده همه غیب ﴿۴۸﴾
بگو حق آمد و پیدا کرده نمی تواند باطل (درمقابله حق) پیدایش اول و نه پیدایش دوباره را کرده میتواند ﴿۴۹﴾

[۴۶] این طریقه تعلیم و دعوت است یعنی منکرین میگویند که تو ما را به سخنان بسیار تنگ میکنی پس تو مجنون هستی حاصل جواب این است که من نصیحت میکنم و شما را از عذاب صرف به بیان یک کلمه نجات میدهم که آن کلمه توحید است ولی جامع به همه ایمانیات است (أَنْ تَقُومُوا) مراد از قیام توجه کردن به حق است (لِلَّهِ) مراد از این اخلاص کردن است (مَثْنَى وَفُرَادَى) یعنی کسی که برخود اعتماد کرد که عقل و رائی من کامل است او تنها توجه کند و کسی که بر خود اعتماد کامل دانش ندارد با دوست دیگر خود شود - و چون در رائی و عقل اکثر انسانها نقصان است از این سبب مثنیٰ را پیش ذکر کرد (ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا) یعنی بعد از اخلاص فکر کنید در آن توحید که رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم بر آن امده است پس به شما اشکار خواهد شد که (مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ) -
[۴۷] این طریقه دیگر دعوت است یعنی منکرین اگر این فکر کنند که او دیوانه نیست لیکن مغرض مال دنیوی است پس جواب داد با مَا سَأَلْتُكُمْ آه -
[۴۸] این طریقه دیگر دعوت و تعلیم است یعنی منکرین میگویند چون غرض دنیوی تو نیست پس به چه سبب خلاف کلانهای دین ما را میکنی حاصل جواب این است که این کار اللّه تعالٰی است که به همراه حق بر باطل وار میکند برای نابود کردن باطل -
[۴۹] این طریقه دیگر دعوت است یعنی منکرین میگویند که تو بر طریقه و دین ما رد میکنی که دین ماباطل است و از خود را حق میدانی فایده رد کردن این چیست؟‌ جواب داده شد که با این حق اشکار شد و باطل نابود شد (یعنی نزدیک است که دین توحید بر شرک غالب خواهد شد) (وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ) این کنایه از هلاکت است یعنی باطل در مقابل حق طوری هلاک شد که نه حالا سر خود را بلند کرده میتواند وبه باز بلند خواهد کرد تفسیر سراج المنیر در تائید این قول عبید را ذکر کرده است - توجیه دوم از حسن بصری نقل است که معبود باطل به عابدان خود نه در اول (در دنیا) نفع داده میتواند و نه در آخرت - توجیه سوم این است که باطل معبود نه آفریدن اولی میتواند و نه آفریدن دوباره میتواند پس عبادت او در مقابل توحید اشکار شده نمی تواند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>