وَمَنْ يَقْنُتْ ۱۰۵۶ فاطر

وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۱۱﴾ وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۲﴾ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ ﴿۱۳﴾

و اللّه تعالٰی آفریدن شما را آغاز کرد از خاک باز از نطفه باز گردانید شما را جفت جفت و حمل نمی گیرد یک زن و نه میاندازد او را مگر به علم اللّه تعالٰی و عمر داده نمیشود هیچ عمر داده شده را و نه کاسته میشود از عمر او مگر است در کتاب (تقدیر) هرآئینه این کار بر اللّه تعالٰی آسان است ﴿۱۱﴾
و یکسان نیستند دو نوع دریا این یک شیرین است فرو نشاننده تشنگی است که آسان است نوشیدن آن و آن دیگر شور است گلوگیر و از هر یکی میخورید گوشت تازه و بیرون می آرید زیوریکه میپوشید آنرا و می بینی کشتی ها را در آن شگافنندگان آب تا بجوئید از فضل او و تا شما شکر کنید ﴿۱۲﴾
میدر آرد شب را در روز و می در آرد روز را در شب و به خدمت گماشته است آفتاب و ماه را هر یک میرود برای مدت مقرر کرده شده دارنده این صفات اللّه تعالٰی است پروردگار شما خاص او راست پادشاهی و کسانی را که میخوانید در حاجات خود بجز از اللّه تعالٰی اختیار ندارند پرده هسته خرما را ﴿۱۳﴾

[۱۱] این دلیل ششم عقلی انفسی است دیگر احوال انسانیه را ذکر میکند و مناسبت آن با پیش این است که اختیار عزت با اللّه تعالٰی از سببی است که خالق این انسان و عالم و تقدیر کننده عمر اوست و در این آیت ماده بعیده پیدایش انسان را (خاک) و ماده قریبه (نطفه) را ذکر کرد - و برای زیاده شدن انسانها تزویج را ذکر کرد (بِعِلْمِهِ) یعنی به مقدار حمل و وقت و نوع و شکل و صورت و سعادت و شقاوت و برحالات غیره اللّه تعالٰی عالم است - باز ذکر تقدیر و کمال اراده اللّه تعالٰی را به این جمله میکند (وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ) مراد به هر دو جمله یک شخص است یعنی عمر یک شخص در تقدیر نوشته شده است مثلاً شصت سال باز یک یک روز کاسته میشود پس در کتاب دیگر نقصان او تا اختتام عمر نوشته میشود یا مراد از آن دو شخص است یعنی عمر یک شخص بسیار است و عمر شخص دیگری اندک است این هر دو در تقدیر نوشته است - قول سوم اینست که مراد از زیادت و نقصان زیادت و کاستی در برکت و در بی برکتی به سبب اعمال نیک و اعمال بد است -
[۱۲] این دلیل عقلی هفتم است و این دلیل عالم سفلی است مناسبت آن باپیش این است چنانچه در انسانها از لحاظ عمر مساوات نیست چنین در آب نیز مساوات نیست و در این اشاره لطیف به فرق بین موحد ومشرک است (الْبَحْرَانِ) یک بحر است که آب آن شور است و این آب زمین است دوم آب آسمان است که به ذریعه بارانها به زمین می آید و از آن نهرها و دریاها ساخته شده است و باز به بحر میرسد لیکن این آب به آب بحر خلط نمی شوند و این آب شیرین است و در این وصف آنها برابر نیستند (وَمِنْ كُلٍّ) در این اشاره است که در این هر دو فایده انها برابر اند لیکن در فایده اصلی که نوشیدن است آنها برابر نیستند اشاره است اگر موحد و مشرک در صفت شجاعت سخاوت وغیره برابر شوند لیکن در اصل اعتقاد برابر نیستند (وَتَسْتَخْرِجُونَ) در اینجا از لفظ مِنْ كُلٍّ و در سوره رحمن (۲۲) از لفظ منها اشکار میگردد که جواهرات لولو و مرجان وغیره از اختلاط هر دو حاصل میگردد طریقه این است که صدف باز در سطح بحر افتیده میباشد در آن قطره باران می افتد پس صدف بسته میشود پس چند وقت بعد از آن لولو و مرجان ساخته میشود -
[۱۳] این دلیل هشتم عقلی وسطی زمانی است - شب و روز در اجزاء زمانه و شب و روز سبب اختلاف آن است از این سبب تنها ذکر کرد (ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ) این نتیجه همه دلایل است و ذکر نعمت ها که در آن تصرف و علم اللّه تعالٰی ذکر شده است و مراد از رب معبود و حاجت روا است - (وَالَّذِينَ تَدْعُونَ) این رد بر شرک فی الدعا است به نفی مِلک از هر معبود من دون اللّه (وَالَّذِينَ) این لفظ حقیقت است در ذوی الروح و ذوی العقول و به بتان مجازاً شامل است پس در این همه معبودان من دون اللّه داخل است و در تفسیر روح المعانی چنین نوشته است (قِطْمِيرٍ) آن پوست باریک که گرداگرد هسته خرما میباشد و این در اصطلاح عرب در مثال قلت ملکیت ذکر میگردد - و در این اشاره است که این معبودان من دون اللّه این قدرت را نیز ندارند که این پوست هسته خرما را سالم جدا کنند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>