وَمَنْ يَقْنُتْ ۱۰۵۷ فاطر
إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ ﴿۱۴﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۱۵﴾
اگر بخوانید ایشان را (برای بر آوردن حاجت) نشنوند خواندن شما را و اگر بالفرض بشنوند بر آورده نتوانند حاجت شما را و در روز قیامت انکار کنند از شرک شما و خبر داده نمی توانند ترا مانند ذات باخبر (که ذات اللّه تعالٰی است) ﴿۱۴﴾
ائ مردمان شما همه محتاجید به اللّه تعالٰی و اللّه تعالٰی اوست بی نیاز ستوده شده ﴿۱۵﴾
[۱۴] این رد برشرک فی الدعا است به طریقه نفی علم و استجابت دعا از معبود من دون اللّه - و تفسیر قرطبی و روح المعانی و دیگر مفسرین نوشته اند که این آیت به ملائیک ، جنات ، انبیاء ، شیاطین و بتان همه شامل است - (لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ) مفسرالوسی در روح المعانی نوشته است که بتان از سببی نمی شنوند که جمادات اند و ملائیک انبیاء (زنده) ازسببی نمی شنوند که از این مشرکان دور اند و در میان اسباب نیز نیست یا از این سبب که اللّه تعالٰی گوشهای ایشانرا از این آوازهای شرکی و قبیح محفوظ نگه میدارد تا اندوهگین نشوند (و در سوره احقاف نوشته اند) که معبودانی که مرده اند انها نمی شنوند از سببی که مرده نمی شنود -
فایده: این آیت قطعی الدلالة است در این مسئله که بزرگان مرده آوازهای مشرکان را به کلی نمی شنوند اگر نزدیک باشد یا دور باشد لفظ دعائکم به این دلیل است که مراد از این حاجت خواستن است و هر چه در مسئله نفی سماع موتی مطلقاً است این صریح نیست بلکه احتمالی است -
فایده: استجابت شامل به خواستن دعا است یعنی اگر برای ایشان بگوئي که برای من دعا بخواهید دعا نیز خواسته نمی توانند پس اشکار شد کسانی که میگویند که وقتیکه ثابت شود که مرده میشنود پس دعا خواستن از او نیز جایز شد این سخن غلط است (بِشِرْكِكُمْ) مراد از شرک طلب حاجت از ایشان است از سببی که این شرک فی الدعاء است و این انکار ایشان ذکر شده است در سوره یونس (۲۹) ودر سوره احقاف (۶،۵) (مِثْلُ خَبِيرٍ) مراد از خبیر اللّه تعالٰی است یعنی اگر کسی سماع و استجابت از این معبودان من دون اللّه به احوال غیر علم وغیره ثابت میکنند جواب این است که قول ایشان در مقابل ذات خبیر هیچ حیثیت ندارد -
[۱۵]
از این آیت الی (۳۸) باب دوم است در این دو دلایل عقلی است باز تخویف اخروی باز مثالها باز تسلیت به نبی صل اللّه وعلیه وسلم است باز بشارت تفصیلی و تخویف است - در این (۱۵) دلیل عقلی نهم است (الْفُقَرَاءُ) معرفه دلالت به فقر کامل در هر چیز و در هر حالت میکند اگر نبی باشد یا ولی یا مالدار باشد یا مسکین وغیره (الْغَنِيُّ) این را نیز معرفه ذکر کرد از سببی که مراد از آن غنا کامل است که آن عدم احتیاج است و اگر انسان بسیار ثروتمند باشد باز هم محتاج است (الْحَمِيدُ) این صفت را ازسببی ذکر کرد که یک انسان خود را از مردم بی پرواه کند بدی آن گفته میشود و به اللّه تعالٰی با موجودیت غناء کامل حمد گفته میشود از سببی که برای مخلوق نعمت ها و فواید میدهد -