وَمَنْ يَقْنُتْ ۱۰۶۰ فاطر
ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿۲۶﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ ﴿۲۷﴾ وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِكَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ ﴿۲۸﴾ إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿۲۹﴾
باز گرفتم من کسانی را که کفر کردند پس چگونه شد عذاب من ﴿۲۶﴾
آیا نمی بینی که هرآئينه اللّه تعالٰی بارانیده از جانب آسمان آب را پس بر می آوریم به آن میوه ها (غله جات) که مختلف است رنگهای آنها و از کوها پاره های سفید و سرخ مختلف است رنگهای آنها و مانند زاغ ها خالص سیاه اند ﴿۲۷﴾
و از انسانان و زنده سر و چهارپایان مختلف است رنگهای ایشان همچنین جز این نیست که میترسند از اللّه تعالٰی از بندگان او عالمان هرآئينه اللّه تعالٰی غالب و آمرزنده است ﴿۲۸﴾
هرآئينه کسانی که میخوانند کتاب اللّه تعالٰی را و برپا میدارند نماز را و خرچ میکنند از آنچه دادیم ایشان را پنهان و اشکارا امید دارند تجارتی را که هرگز کاسد نشود ﴿۲۹﴾
[۲۷] این دلیل عقلی دهم است در این نیز اختلاف ثمرات و اختلاف کوها را در رنگها ذکر میکند چون در دلایل گذشته خطاب عام به مشرکان ذکر شد لیکن ایشان از آن فایده نمی گیرند و تکذیب ایشان ذکر شد حالا خطاب خاص به نبی صل اللّه وعلیه وسلم میکند و به کسی که اهلیت این خطاب را دارد - اصول رنگها سه است سفید ، سرخ و سیاه - باز از اختلاط سفید و سرخ دیگر رنگها نیز ساخته میشوند پس بعد از آن الوانهای مختلف را ذکر کرد (جُدَدٌ) به راه های مختلف گفته میشوند و به پاره های مختلف نیز گفته میشود (غَرَابِيبُ سُودٌ) سود بدل است از غرابیب از سببی که غرابیب از غراب است و در غراب (زاغ) بعضی دارای رنگهای خاکستری اند پس به سود وضاحت آنرا کرد که اینجا سیاه مراد است -
[۲۸] این دلیل عقلی یازدهم است در این اختلاف اهل روح را در رنگها ذکر میکند (إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ) این متعلق به إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ است یعنی چون مثالها و دلایل بیان شد پس سوال پیدا شد که قبول کننده اثر این که ها هستند؟ در این جمله جواب آن است که برای تاثیر قرآن علم ضروری است یعنی خشیت موقوف است به معرفت قدر و شان مخشیٰ (کسیکه از آن باید بترسد) نبی صل اللّه وعلیه وسلم فرموده است انی لاعلمکم باللّه واخشاکم لهٌ - و معرفت قدر و شان به علم است پس کسیکه شان ، قدر ، اسماء ، و صفات اللّه تعالٰی را نمی داند او از اللّه تعالٰی نمی ترسد اگر چه به دهن دعوی ایمان را میکند - این آیت دلیل صریح به فضیلت علم است از آن عبادتی که بدون علم باشد -
[۲۹] چون پیش اهل خشیت را ذکر کرد که ایشان علماء اند حال در این آیت کردار و بشارت ایشانرا ذکر میکند (يَتْلُونَ) مراد از این دوام تلاوت و درس و تدریس آیات است به همراه علم و عمل کردن -
فایده: خشیت عبادت قلبیه است و تلاوت کردن عبادت لسانیه است و اقامة الصلٰوة عبادت بدنیه است و انفاق عبادت مالیه است -