وَمَا لِيَ ۱۰۸۴ الصافات

وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾ أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۱۶﴾ أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۱۷﴾ قُلْ نَعَمْ وَأَنْتُمْ دَاخِرُونَ ﴿۱۸﴾ فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۱۹﴾ وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ ﴿۲۰﴾ هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿۲۱﴾ احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿۲۲﴾ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿۲۳﴾ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ ﴿۲۴﴾ مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿۲۵﴾ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿۲۶﴾ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۲۷﴾ قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ ﴿۲۸﴾

و میگویند نیست این مگر جادوی اشکارا ﴿۱۵﴾
آیا چون بمیریم و بگردیم خاک و استخوانها آیا ماباز دوباره آفریده میشویم ﴿۱۶﴾
آیا پدران نخستین ما ﴿۱۷﴾
بگو بلی شما ذلیل میباشید ﴿۱۸﴾
پس جز این نیست که آن یک آواز سخت است پس در آنوقت ایشان می بینند ﴿۱۹﴾
و گویند های تباهی است ما را این است روز جزا ﴿۲۰﴾
(گفته میشود) این است روز فیصله آنکه شما آنرا تکذیب میکردید ﴿۲۱﴾
جمع کنید (ائ ملائيک) آنها را که ظلم کردند و همراهان ایشان را و آنچه می پرستیدند ﴿۲۲﴾
بجز اللّه تعالٰی پس روان کنید ایشان را به راه جهنم ﴿۲۳﴾
و ایستاد کنید ایشان را هرآئينه از ایشان سوال کرده میشود ﴿۲۴﴾
چیست شما را که با همدیگر مدد نمی کنید ﴿۲۵﴾
بلکه ایشان امروز اطاعت کنندگانند ﴿۲۶﴾
و روبرو شوند بعضی ایشان بر بعضی از یکدیگر سوال کنندگان ﴿۲۷﴾
گویند (خوردان) هرآئينه شما بودید که می آمدید نزد ما (به منع کردن) از (دین) حق ﴿۲۸﴾

[۲۱،۲۰،۱۹،۱۸،۱۷،۱۶] در این آیت زجر به انکار بعث بعدالموت است - سه بار همزه استفهام را آورده است از سبب استبعاد بسیار (يَنْظُرُونَ) این عام است یعنی به یک دیگری نظر خواهند کرد به حالت خود می بینند یا به معنی انتظار جزاء است - یا نظر کنایه از زنده شدن است - امام بقاعی گفته است که نظر را با ذکر خاص کرد که نظر بدون حیات موجود شده نمی تواند و حواس دیگر بغیر از حیات گاه گاهی نیز موجود شده میتوانند (هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ) این قول منکرین با یکدیگر است یا قول از جانب اللّه تعالٰی است -
فایده: در این آیت دو نام قیامت ذکر شد یوم الدین و یوم الفصل -
[۲۶،۲۵،۲۴،۲۳،۲۲] در این آیت تخویف اخروی را با پنج حالات ذکر کرد (۱) حشر، (۲) پیش کردن به راه جهنم، (۳) درنگ کردن برای پرسان ها، (۴) نصرت نکردن با یکدیگر، (۵) ذلیل منقاد شدن از مجبوری (وَأَزْوَاجَهُمْ) مراد آن کسانی است که با یکدیگر مشابه اند در نوع ظلم و گناه - یعنی مشرک بالملائيکه به همراه مشرک بالملائيکه و بت پرست به همراه بت پرست و مشرک ستاره به مشابه خود و قبر پرست به همراه قبر پرست و زانی به همراه زانی و شرابی به همراه شرابی و بدعتی به همراه بدعتی یکجا شوند و به این در عرف پیربایان گفته میشود (وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ) مراد آن پیران و ملایان اند که عوام طاعت آنرا در شرک و بدعات و گناهان کرده اند و آنها به این راضی بودند (مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ) این نیز در پرسان داخل است و این رد بر دعوی ایشان در دنیا است که این معبودان امداد ما را خواهند کرد و اینجا مراد از نصرت نجات دادن از عذاب است -
[۳۲،۳۱،۳۰،۲۹،۲۸،۲۷] (ربط) چون معلوم شد که ایشان از جواب دادن سوال خاموش میباشند پس وهم می آید که آیا ایشان گنگان میباشند زبانهای ایشان بسته میباشند؟ پس ازاله این وهم را میکند که ایشان یکدیگر را ملامت میکنند و در این آیات تخویف اخروی است به طریقه برائت الهه باطله و از عابدان آنها از یکدیگر در روز قیامت (سُلْطَانٍ) به معنی حجت و دلیل است یعنی ما هیچ حجت و دلیل را بر شرک برای شما پیش نکرده ایم یا مراد از سلطان زور و جبر کردن است (فَأَغْوَيْنَاكُمْ) حاصل اینکه ما بر شما زور نکرده ایم و نه برای شما دلیل را پیش کرده ایم صرف دعوت گمراهی را برای شما داده ایم تا همراهان گمراهی ما بسیار شوند شما دعوت ما را به رضای خود قبول کرده اید -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>