وَمَا لِيَ ۱۱۰۱ ص
أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ ﴿۸﴾ أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ ﴿۹﴾ أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ﴿۱۰﴾ جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ﴿۱۱﴾ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿۱۲﴾ وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ ﴿۱۳﴾ إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿۱۴﴾ وَمَا يَنْظُرُ هَؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ﴿۱۵﴾
آیا نازل شده بر او وحی از میان ما نه بلکه ایشان در شک اند از وحی من بلکه هنوز نچشیده اند عذاب مرا ﴿۸﴾
آیا نزد ایشان است خزانه های رحمت پروردگار تو که غالب بخشش دهنده است ﴿۹﴾
آیا ایشانرا است سلطنت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنها است پس بالا روند در زینه ها ﴿۱۰﴾
ایشانرا لشکریست اندک عنقریب شکست داده شوند ایشان از جنس گروه عنادیان اند ﴿۱۱﴾
تکذیب کردند پیش از ایشان قوم نوح علیه السلام و عادیان و فرعون صاحب میخ ها ﴿۱۲﴾
و ثمودیان و قوم لوط علیه السلام و اهل باغها اینها بودند عنادیان گروه گروه ﴿۱۳﴾
نبودند اینها همه مگر تکذیب کرده بودند رسولان را پس به یقین آمد بر ایشان عذاب ما ﴿۱۴﴾
و انتظار نمی برند این مردم مگر یک نعره تند را که نیست آنرا هیچ درنگی ﴿۱۵﴾
[۸] این زجر است به انکار کردن از قرآن (بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ) از اینجا رد است بر این منکرین به چهار طریقه طریقه اول این است که ایشان به این نبی صل اللّه وعلیه وسلم تا حالا راستین و امین میگفتند لیکن وقتیکه او مسئله قرآن و توحید را آغاز کرد این مردم از او انکار کردند از سبب شک در توحید (بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا) این طریقه دوم است یعنی با وجود انکار و شک به ایشان مهلت داده شده است و عذاب بر ایشان نیامده است پس ایشان فکر میکنند که ما به راه حق روان هستیم -
[۹] این طریقه سوم است یعنی ذکر نازل کردن رحمت اللّه تعالٰی است پس آیا خزانه های این رحمت در اختیار ایشان است که ایشان میگویند که به این رسول رسالت لازم نبود -
[۱۰] این طریقه چهارم رد است یعنی اگر نزد ایشان پادشاهی آسمانها و زمین است و وحی از آسمانها نازل میشود پس ایشان به آسمانها بالا روند و نازل شدن وحی را بر پیغمبر بسته کنند -
[۱۱] در این تسلیت به نبی صل اللّه وعلیه وسلم است با اهلاک قریش مکه یعنی زود است که ایشان در اینجا (که مکه است) که ایشان در آن انکار میکنند شکست خورده شوند پس به این سخنان انکاری ایشان اعتناء مکن (مِنَ الْأَحْزَابِ) یعنی از جنس آن کسانی اند که در مخالفت انبیاء علیه السلام گروه بازی و تعصب میکردند -
[۱۴،۱۳،۱۲] این تخویف دنیوی به ذکر قوم های گذشته است که ایشان تکذیب مسئله توحید را کرده بودند مانند تکذیب کسان موجوده و چنانچه آن قوم ها به مراد خویش نرسیدند پس این موجوده نیز رسیده نمی توانند و چنانچه آنها به عذاب های مختلف هلاک شدند پس ایشان نیز به یک عذاب هلاک خواهند شد و آنها هر کدام قوت های مختلفه خود را در مخالفت پیغمبران استعمال کرده بودند لیکن به هیچ مقصدی نرسیدند (ذُو الْأَوْتَادِ) اشاره به ظلم بسیار فرعون است که به کسی سزا میداد و باز بطور خاص موحدین را بر دستها و پاهای ایشان میخها میکوبید و به قوت پادشاهی آن نیز اشاره است از سببی که خاوند میخ گفته میشود به مضبوط و محکم -
[۱۵] این تخویف اخروی را ذکر میکند بعد از تخویف دنیوی و در این زجر نیز است به انکار قیامت (صَيْحَةً وَاحِدَةً) مراد از آن دمیدن صور اول است برای فنای عالم (فَوَاقٍ) در اصل این است که ماده شتر یا گاو را یکبار بدوشند باز برایش بچه را رها کنند تا شیر دیگر را رها کند باز دوباره بدوشند پس مراد این است که این صور آغاز شود در میان وقفه و توقف کردن نمی باشد بلکه طویل و ممتده می باشد یا مراد این است که ایشان را مهلت داده شده نمی تواند به مقدار فواق -