وَمَا لِيَ ۱۱۰۲ ص
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۱۶﴾ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۷﴾ إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿۱۸﴾
و ایشان میگویند ائ پروردگار ما زود بده برای ما حصه ما را پیش از روز حساب ﴿۱۶﴾
صبر کن بر آنچه میگویند و یاد کن بندهٔ ما داود علیه السلام را صاحب همت بود به درستیکه او نهایت رجوع کننده بود به اللّه تعالٰی ﴿۱۷﴾
به درستیکه همراه ساختیم کوها را با او تسبیح میگفتند به وقت شام و در هنگام برآمدن آفتاب ﴿۱۸﴾
[۱۶] این نیز زجر است بر استهزاء کردن ایشان بر روز قیامت (قِطَّنَا) قِطَّ به پاره یک چیز گفته میشود یعنی حصه و کتاب و رزق ایشان و به وغیره شامل است یعنی ایشان میگفتند که حصه نعمت های جنت را برای ما در دنیا بده یا حصه عذاب ما را در دنیا بده یا عملنامه ما را در دنیا بده و این همه را ایشان به طریقه استهزاء میگفتند -
[۱۷] از این آیت باب دوم تا (۲۹) است در این تسلیت به نبی صل اللّه وعلیه وسلم است به ذکر کردن سه ابتلاءات بر سه انبیاء علیهم السلام خصوصاً و تفصیلاً و بر شش اجمالاً و بعد از ذکر ابتلاء اولی زجرها است - و بعد از بحث ابتلائات بشارت و تخویف اخروی تفصیلی است و در اخیر این باب دعوی توحید است - در این (۱۷) اول امر به صبرکردن است بعد از ذکر کردن چهار انکار منکرین و باز امر است به ذکر انبیاء علیهم السلام یعنی چنانچه بر این انبیاء علیهم السلام (داؤد و سلیمان و ایوب علهیم السلام) با وجود پادشاهت و ثروت و نبوت ایشان ابتلائات آمده بودند لیکن ایشان صبرکرده بودند تو نیز صبر کن - یا اینکه ایشان از توحید انکار میکنند و میگویند که بزرگان شفعاء ما اند پس در این ذکر میکند که بر این بزرگان ابتلائات آمده بودند و بر کسانی که ابتلائات می آیند او شفیع قهری بر اللّه تعالٰی شده نمی تواند - پیش از ذکر کردن ابتلاء مدح به ذکر اوصاف عالیه داؤد علیه السلام میکند اشاره است اگر بندگان بزرگ باشند از ابتلائات نجات یافته نمی توانند - در این آیت سه صفات داؤد علیه السلام را ذکر کرده است -
[۱۸] در این آیت صفت چهارم او بطور معجزه است که کوها در مخلوق بسیار مخلوق سخت اند لیکن هر وقت که داؤد علیه السلام تسبیح میگفت یا تلاوت زبور را میکرد کوها نیز با او تسبیح و تلاوت زبور را میکردند (بِالْعَشِيِّ) به نصف اخیر روز گفته میشود دیگر، شام ، و خقتن در آن داخل است (وَالْإِشْرَاقِ) در این اشاره به صلاوة الاشراق (وقتیکه آفتاب یک نیزه دو نیزه از کوها بلند شود) است -