وَمَا لِيَ ۱۱۱۹ الزمر

قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۱۰﴾ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ ﴿۱۱﴾ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۲﴾ قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۳﴾ قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي ﴿۱۴﴾

بگو ائ آن بندگان من که ایمان آوردید بترسید از پروردگار خود برای آنهای که اخلاص کردند در این دنیا حالت نیک است و ملک (زمین) اللّه تعالٰی فراخ است جز این نیست که تمام داده میشود صابران را اجر اعمال ایشان بیشمار ﴿۱۰﴾
بگو هرآئينه بمن حکم کرده شده که بندگی کنم اللّه تعالٰی را خالص کننده ام برای او بندگی را ﴿۱۱﴾
و حکم کرده شده به من که باشم من از اول مسلمانان ﴿۱۲﴾
بگو هرآئينه من میترسم اگر نافرمانی کنم حکم پروردگار خود را از عذاب روز بزرگ ﴿۱۳﴾
بگو اللّه تعالٰی را بندگی میکنم خالص میکنم برای او بندگی خود را ﴿۱۴﴾

[۱۰] چون شان بلند اهل ایمان بیان شد حالا فرایض او را ذکر میکند - تقویٰ، احسان، هجرت، صبر و بر آن بشارت را بیان میکند (قُلْ يَا عِبَادِ) این امربه رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم است به رسانیدن خطاب اللّه تعالٰی به مومنان از سببی که کلام رسول کلام مرسل میباشد یعنی بگو ائ رسول از طرف من (که اللّه تعالٰی میگوید) ائ بندگان من - و قول جاهلان غلط است که ایشان میگویند که از این آیت معلوم شد که ما مومنان بندگان رسول هستیم از سببی که این خلاف دعوی این سوره نیز می آید که فاعبداللّه مخلصاً له الدین، پس این قول تحریف جاهلان و اثبات شرک است (وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ) این ترغیب برای هجرت کردن است یعنی چون ترغیب به تقویٰ و امر به احسان ذکر شد پس وهم می آید که بعضی اوقات در یک مملکت بر این عمل کردن مشکل میشود پس خلاف کردن جایز خواهد بود؟ جواب داده شد که خلاف نکنید بلکه آن مملکت را ترک کنید به هجرت کردن و چون بر تکالیف هجرت کردن ضرورت به صبر کردن است پس در جمله بعدی بشارت آن ذکر کرده شد -
[۱۴،۱۳،۱۲،۱۱] این دلایل وحی برای دعوی سوره است که توحید فی العبادت است و به این طریقه تعلیم گفته میشود و جواب سوال است یعنی چون موحد هجرت میکند پس مشرکین سوال میکنند که هجرت چرا می کنید پس او خواهد گفت که مامور هستم به توحید فی العبادت و آن در این مملکت مشکل است از این سبب هجرت میکنم باز سوال کرده شد که اعمال قلبیه پنهان شده میتواند آنها را بکن لیکن اعمال ظاهری مکن پس برای هجرت ضرورتی نمی آید پس او جواب خواهد داد (وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ) مراد از اسلام اعمال ظاهری است که اینها نیز ماموربها است آنهارا ترک کرده نمی توانم - باز سوال آمد که اگرچه برای تو حکم شده است لیکن شده میتواند که این حکم برای وجوب نباشد پس مخالفت کردن از آن جایز است پس جواب خواهد شد به این جمله (قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ) یعنی مخالفت کردن این حکم سبب عذاب بزرگ است - باز پس از جواب سوال بیان جدا شدن راه موحد و مشرک است به این لفظ (قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي) -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>