وَمَا لِيَ ۱۱۲۰ الزمر
فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿۱۵﴾ لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ﴿۱۶﴾ وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿۱۷﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾ أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ ﴿۱۹﴾
پس بندگی کنید آنچه را خواهید بجز اللّه تعالٰی بگو بدرستیکه زیان کاران کامل آنهای اند که در خساره انداختند نفسها و اهل خود را در روز قیامت آگاه باشید همین است زیان اشکارا ﴿۱۵﴾
ایشان راست از بالای ایشان ابرها از آتش و از پایان ایشان نیز ابرها است این میترساند اللّه تعالٰی به آن بندگان خود را ائ بندگان من بترسید از من ﴿۱۶﴾
و آنهای که اجتناب میکنند از هر طاغوت که بپرستند آنها را و رجوع کند بسوی اللّه تعالٰی به اخلاص ایشان راست خوشنودی پس مژده بده بندگانم را ﴿۱۷﴾
کسانی اند که گوش می نهند قول را پس پیروی میکنند نیکوترین آنرا ایشانند آنهای که هدایت کرده است ایشانرا اللّه تعالٰی و این کسان ایشانند صاحبان عقل خالص ﴿۱۸﴾
آیا کسیکه کامل شده بر آن فیصله عذاب پس آیا تو نجات داده میتوانی کسی را که در آتش همیشه است ﴿۱۹﴾
[۱۶،۱۵] پیش راه موحد را ذکر کرد حالا در این راه مشرک را ذکر میکند که عبادت ماسوای اللّه است و مقصد در این امر زجر است از این سبب بعد از آن تخویف عذاب را ذکر کرده است - و بعد از آن تفصیل خسران را ذکر میکند در (لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ) یعنی آتش جهنم از هر طرف ایشان را احاطه میکند مراد از ظُلَلٌ طبقات است مانند ابرهای بزرگ و بالا به ظلل غواش و به زیر مهاد گفته شده است در سوره اعراف (۴۱) - باز سوال آمد که در ذکر کردن این عذابها چه فایده است عنادیان که نمی پذیرند جواب داد به (ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ) یعنی مردمان اهل انابت از این فایده میگیرند باز طریقه دور شدن از این عذاب را بیان کرد با (يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ) -
[۱۸،۱۷] پیش حال فریق منکرین ذکر شد به همراه تخویف حالا در مقابله آن ذکر میکند حال موحدین را و به ایشان بشارت و شش صفات ایشان را ذکر میکند (الطَّاغُوتَ) مبالغه در طغیان است در حقیقت به آن کسی گفته میشود که بسیار زیاد سرکش و گمراه باشد شیطانان انسی و جنی در آن داخل اند و مجازاً به هر معبود من دون اللّه اطلاق میگردد مانند بت ها، مقبره های اولیاء وغیره در سراج المنیر نوشته است (لَهُمُ الْبُشْرَى) در دل خوشنود میباشد در دنیا و در وقت نزع ملائک بشارت میدهند و همچنین در وقت بعث بعدالموت و در میدان حشر و در موقف حساب به این همه عام است از این سبب مطلق ذکر کرده است ، مراد از (الْقَوْلَ) قرآن و حدیث است این را به توجه میشنود زیرا که استماع به قصد شنیدن گفته میشود یا مراد از قول مطلق سخنهاست حق و باطل بدون دلیل و با دلیل ، خوب و بد - استماع این را میکند تا حق و باطل را در آن معلوم کند - (فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) یعنی بعد از علم عمل کردن است اگر مراد از قول قرآن و حدیث باشد پس مراد از احسن مقابل حسن و جایز است و آن در عبادات و معاملات همه است - بطور مثال در نماز احسن این است که کامل مشتمل باشد بر شرطها و ارکان و موافق باشد با سنت نبی صل اللّه وعلیه وسلم و در مواضع اختلافی عمل به طریقه راجح باشد و اگر به مکروهات مشتمل باشد پس جائز خواهد شد لیکن احسن نیست همچنین در معاملات بالای کسی قرض است پس اگر معاف کنی یا مهلت بدهی و همچنین در مذاهب که کدام مذهب از لحاظ دلیل راجح باشد به آن عمل کند و همچنین در یک طرف حدیث اصح اتفاقی باشد و طرف دیگر حدیث صحیح اختلافی باشد مانند حدیث رفع الیدین در نماز بجز از تکبیر اول این صحیح اتفاقی است و احادیث ترک رفع الیدین صحیح اختلافی است - و همچنین واجب را مقدم میگرداند بر مستحب و مستحب را مقدم میکند بر مباح همه این کارها احسن است - و اگر مراد از الْقَوْلَ مطلق باشد پس مراد از احسن مقابل سیئه (بدی) است یعنی مسائل و احکام و سخن ها هر نوع میشنود لیکن عمل بر آن میکند که به دلیل شرعی ثابت باشد - و در این اشاره است که با وجود علم تقلید بی دلیل کسی را نمی کند -
[۲۰،۱۹] در این دو آیت مقابله فریقین را در جزا سزا بیان میکند اول تخویف است و دوم بشارت است (كَلِمَةُ الْعَذَابِ) مراد از این فیصله تقدیر بر اشقیاء است یا مراد آن قولی است که در اخیر سوره ص (۸۵) ذکر شده است (لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا) در این بشارت را برای فریق دوم ذکر میکند چون در (۱۶) عذاب برای منکرین را از طرف بالا و از طرف پائین ذکر کرده بود حالا در این آیت غرف بالا پائین را برای جنتیان ذکر میکرد (لَكِنِ) در تفسیر قرطبی گفته است که این لَكِنِ در اینجا برای استدراک نیست از سببی که پیش نفی نیست بلکه برای انتقال از یک قصه به قصه دیگر است (مَبْنِيَّةٌ) این لفظ برای این فایده است که سقف های قصرهای دنیا هر قدر بلند میرود پس ضعیف میباشد ولی سقف های جنت همه محکم و قوی میباشد و در حدیث مرفوع وارد است که بخاری و مسلم روایت کرده است که اهل جنت اهل غرف را بلندتر ازخود چنان میبینند مانند ستاره های درخشنده که از دیگر ستاره ها در مشرق و مغرب مانده باشند و شما می بینید این از سبب فرق مرتبه ایشان از یکدیگر است ایشان گفتند یا رسول اللّه این منازل انبیاء علیه السلام خواهد باشند او فرمود نه بلکه قسم به آن ذاتی که نفس من در دست اوست این آن اشخاصی اند که ایمان به اللّه تعالٰی آورده اند و تصدیق رسولان را کرده اند -