فَمَنْ أَظْلَمُ ۱۱۵۰ المؤمن

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۶۸﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ ﴿۶۹﴾ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۷۰﴾ إِذِ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ ﴿۷۱﴾ فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ ﴿۷۲﴾ ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ ﴿۷۳﴾ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُو مِنْ قَبْلُ شَيْئًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكَافِرِينَ ﴿۷۴﴾

خاص اللّه تعالٰی همان ذاتی است که آفرید شما را از خاک باز از نطفه باز از خون بسته باز بیرون می آرد شما را اطفال خورد خورد باز (پرورش میدهد شمارا) که برسید به جوانی خود باز (عمر میدهد شما را) تا شوید کهن سالان و بعضی از شما آنهای اند که بمیرانیده میشوند پیش از این و (نگهمیدارد شما را) تا برسید به مدتی مقرره و تا از عقل کار گیرید ﴿۶۷﴾
خاص اللّه تعالٰی همان ذاتی است که زنده میکند و میمیراند پس وقتیکه اراده کند یک کاری را پس جز این نیست که گوید او را شو پس او میشود ﴿۶۸﴾
آیا ندید بسوی آنهای که مجادله میکنند در آیاتهای اللّه تعالٰی چگونه گردانیده میشوند از حق ﴿۶۹﴾
اینها آنهای اند که تکذیب میکنند کتابها را و از آن خبر که فرستادیم به آن رسولان خود را پس زود است که ایشان بدانند ﴿۷۰﴾
وقتیکه طوق ها افتاده باشند در گردنهای ایشان و زنجیرها (در پایها باشند) کشانیده میشوند ﴿۷۱﴾
در آب جوشان پس در آتش سوختانده میشوند ﴿۷۲﴾
باز گفته شود ایشانرا کجاست آنهای که شریک میساختید با اللّه تعالٰی ﴿۷۳﴾
بجز اللّه تعالٰی گویند گم شدند از ما بلکه نه خوانده ایم پیش از این هیچ چیزی را چنین خطا میسازد اللّه تعالٰی کافران را ﴿۷۴﴾

[۶۷] این نیز دلیل است مشتمل است بر حالات مختلف انسان در وقت آفریدن ابتدائی به این دلیل انفسی گفته میشود (طِفْلًا) جنس است به معنی جمع و طفولیة به پیروی کردن گفته میشود تا که بچه محتاج پدر و مادر در خوردن و نوشیدن و پوشیدن لباس میباشد پس او منقاد پدر و مادر است -
[۶۸] این نیز دلیل است پیش خاص حیات و ممات انسانها ذکر شد و در این عام ذکر میکند -
[۷۰،۶۹] این باز زجر به مجادلین است یعنی این دلایل که گذشت در آن جدال میکنید و شرک خود را ثابت میکنید و حال این مجادلین را بیان کرده است (بِالْكِتَابِ) جنس کتابهای الٰهیه از آن مراد است یا صرف قرآن مراد است (وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا) مراد از این مسئله توحید است که آن در سوره انبیاء (۲۵) و در سوره نحل (۳۶) ذکر است -
[از ۷۱ الی ۷۶] دراین آیت تخویف اخروی را برای مجادلین ذکر میکند و این تخویف مشتمل بر ده امور است (وَالسَّلَاسِلُ) این دو معنی دارد معنی اول سلاسل نیز در گردنهای ایشان میباشند ، معنی دوم است سلاسل در پایهای ایشان انداخته میشوند (ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ) یعنی مانند هیزم با ایشان آتش گرم کرده میشود یا معنی اینکه در آتش بریان کرده میشوند یا به معنی پر کردن است یعنی آتش جهنم با ایشان پر کرده میشود (ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ) این پرسان برای زجر سخت است برای آنهای که در دنیا شرک فی الدعاء کرده بودند (أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ، مِنْ دُونِ اللَّهِ) یعنی کجا اند که آواز دهید ایشانرا که شما را از این عذاب نجات دهند پس ایشان جواب میدهند (ضَلُّوا عَنَّا) گم شدن از ما و این جمله مستلزم اقرار کردن بر شرک کردن ایشان است باز متوجه خواهند شد که ما کاری بدی کردیم که از نفس خود اقرار کردیم پس جواب دوم خواهند داد (بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُو مِنْ قَبْلُ شَيْئًا) یعنی از شرک فی الدعاء انکار خواهند کرد چنانچه در سوره انعام (۲۳) گذشته است (تَفْرَحُونَ) فرق فرح و مرح این است که اول تعلق به دل دارد و دوم تعلق به ظاهر دارد ، و قول دوم برعکس این است قرطبی به فرق دوم اشاره کرده است گفته است که مراد در تفرحون این است که اشکار میکردید شما خوشی را در گناه کردن و در بسیار ثروت و بسیار نوکران و با صحت و عافیت پس در این عرس های پیران نیز داخل است که با شرک کردن خوشی اشکار میکنند و تَمْرَحُونَ، این است که در رفتار و گشتن تکبر و غرور میکند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>