فَمَنْ أَظْلَمُ ۱۱۶۰ حٰمٓ السجدة

وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿۲۵﴾ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ﴿۲۶﴾ فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذَابًا شَدِيدًا وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۷﴾

و گماشتیم پیوست بر ایشان همراهان (شیطانان) پس آراسته میکند برای ایشان آنچه است پیش روی ایشان و آنچه پس پشت ایشان است و تمام شده بر ایشان فیصله (داخل میشوند) با آن گروهی که گذشته اند پیش از ایشان از جنیات و انسانها به تحقیق ایشان اند زیانکاران ﴿۲۵﴾
و میگویند کافران گوش ننهید به این قرآن و شور (شغب) کنید در مقابله آن تا شما غالب شوید ﴿۲۶﴾
پس هرآئينه میچشانیم آنهای را که کفر کرده اند عذاب سخت و هرآئينه جزا میدهیم به ایشان بدترین برای آن اعمالی که میکردند ﴿۲۷﴾

[۲۵] از این باب دوم الی (۴۴) است در این ذکر میکند سبب اعراض و منع از قرآن باز منع کردن از قرآن را ذکر میکند و این شبهه دوم ایشان است - و جواب آن با تخویف اخروی است باز بشارت بر استقامت در وقت شبهات است باز طریقه دعوت را میاورد ، باز دو دلایل عقلی و زجر به الحاد کنندگان است وصدق قرآن و تسلیت به نبی صل اللّه وعلیه وسلم ذکر میکند - در این (۲۵) سبب کفر آنها را ذکر میکند و این سبب برای اعراض و منع کردن از قرآن است و این نیز سبب عذاب است که پیش ذکر شد و در این اشاره به شبهه دوم است حاصل این است که برای آنها اعمال مشرکان و کافران نیکو اشکار میشوند پس برای ایشان با وساوس شیطانی دلایل پیش میکنند بطور مثال میگویند که قدرت اولیاء کرام است چون ما برای ایشان یامدد بگوئیم پس برای ما از قبرها آواز میدهند گاهی دست خودرا بیرون میکنند با ما مصافحه میکنند گاهی در دشت به ما اشکار میشوند که من برای مدد تو آمده ام گاهی در خواب ما می آید و وعده مدد کردن میدهد و اگر ما نذرانه ایشان را ترک کنیم پس بالای ما در خواب چهارپای را سرنگون میکنند و ما را میترسانند پس اشکار شد که پرستش آنها و برای ایشان یامدد کن گفتن جائز است حاصل جواب این است که این همه کارهای شیطانی است او شیطان بر خود نام ولی را میگذارد و این کارها را شیطان از سببی میکند که برای این مردمان کارهای شرک نیکو اشکار شوند (فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ) در این یک قول این است که مراد از قول اموال دنیا است و مراد از دوم آخرت و بعث بعدالموت است و دوم برعکس آن است - آراسته کردن دنیا این است که در آن چنان مشغول شود که از دین و آخرت غافل شود و آراستن آخرت این است که از آن منکر میگرداند - و قول سوم را نیشاپوری کرده است که مراد از مابین ایدیهم اعمال مفسدان این زمانه اند و مراد از ماخلفهم اعمال مفسدان کلانها اند که آن شرکیات و کفریات و خرافات اند و برای آنها نیکو و کارهای خوب اشکار میگردند -
[۲۶] این زجر است بر نتیجه مضمون آیت گذشته یعنی چون شیاطین برای ایشان شرکیات را آراسته اند و قرآن رد اشکار میکند بر شرک از این سبب ایشان مردمان را از قرآن منع میکنند (الَّذِينَ كَفَرُوا) تصریح بر این وصیت از سببی کرد که اشکار شود که منع کننده از شنیدن قرآن کافر است اگر در هر زمانه باشد از سببی که ابن کثیر گفته است که در این آیت داخل است آن کسی که تعقیب مسلک ایشان را در وقت شنیدن قرآن میکنند (وَالْغَوْا فِيهِ) شور و شغب کردن و عیب گرفتن و اعتراض کردن و مزاق کردن به همه این الفاظ شامل است در مقابله قرآن به دیگر علوم مشغول شدن و شعر و نعت ها گفتن و نواختن ریدیوها وغیره همه در این لفظ شامل است -
[۲۷] این جواب قول پیش است به کردن تخویف به پنج طریقه در این آیت دو طریقه است یکی عذاب شدید در دنیا و آخرت و دوم سزا دادن با حرف لام و نون در لنجزینهم، همچنین در این آیت در باره منع کنندگان قرآن دو حکم است اول اینکه این کار کفر است و دوم اینکه این کار بسیار بد است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>