إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۱۷۲ الشورىٰ
فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ﴿۱۱﴾ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۲﴾ شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ ﴿۱۳﴾
اول آفریننده آسمانها و زمین است آفرید برای شما از جنس شما جفت ها و از چهار پایان نیز جفت ها پراگنده میسازد شما را در این انتظام نیست مانند او هیچ چیزی و اوست شنوا بر هر چیز و بینا بر هر چیز ﴿۱۱﴾
خاص او راست کلیدهای آسمانها و زمین فراخ میسازد رزق را برای هرکه خواهد و تنگ میکند هرآئينه او به هر چیز عالم است ﴿۱۲﴾
(اشکارا) مقرر کرده برای شما از دین آنچه را که حکم قوی کرده بود به آن به نوح علیه السلام و آنچه را که وحی کردیم بسوی تو و آنچه راکه حکم قوی کرده بودیم ما به آن ابراهیم علیه السلام و موسیٰ علیه السلام و عیسیٰ علیه السلام را که محکم برپا بدارید دین را و گروه ها نسازید در آن گران است بر مشرکین آن دین که دعوت میکنی ایشان را بسوی آن اللّه تعالٰی می کشاند بسوی آن هرکرا خواهد و هدایت میکند بسوی آن آنکس را که بسوی حق میگردد ﴿۱۳﴾
[۱۲،۱۱] این دلایل عقلی بر رد شرک فی الولایة و الحکم در ده جمله است در آیت اول شش جمله است و در دوم چهار جمله است - حاصل این است که تصرف کننده در پیدایش آسمانها و زمین و در ازواج انسانها و چهارپایان صرف اللّه تعالٰی است و بدون محتاج به اسباب و صاحب اختیار خزانه ها در فراخ و تنگ ساختن رزق و به هرچیز عالم صرف اللّه تعالٰی است پس با آن در ولایت و حکم شریک مسازید (يَذْرَؤُكُمْ) این نفع تزویج (نکاح کردن) را ذکر میکند که افزایش نسل است این دلیل است که هر آن منصوبه که در آن نسل کشی میگردد مخالفت کردن از حکمت تزویج است و آن ناجائز است (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ) در این اشاره است که اللّه تعالٰی در این تصرفات مانند مخلوق محتاج اسباب نیست و همچنین در مخلوق هیچ کسی با اللّه تعالٰی در تصرفات و الوهیت مشابه و مماثل شده نمی تواند در این جمله نهی مشابهت اللّه تعالٰی با مخلوق است و نفی اشراک مخلوق با اللّه تعالٰی است و این مقصد کامل توحید است - اشکار شد که این آیت رد بر مشِّبهه و مجسّمه است که ایشان برای اللّه تعالٰی صفات دست و چشم و بلند بودن و نشستن بر عرش وغیره ثابت میکنند و میگویند که این صفات بکلی مانند صفات مخلوق است و کسانی به همراه این تشبیه جسم نیز مانند مخلوق برای او ثابت میکنند و این عقیده باطل است و کسی که از این صفات اللّه تعالٰی به طریقه تاویل انکار میکند مانند جهمیه و منکرین صفات ایشان نیز صریح گمراه اند -
[۱۳] در این دلیل وحی بر رد شرک فی الولایة و فی الحکم است یعنی اختیار تشریع احکام صرف همراه اللّه تعالٰی است و این متعلق به فحکمه الی اللّه است - و همچنان توحید شرع اللّه تعالٰی است و انبیاء علیه السلام بیان کننده شرع اند (مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا) اشاره است که پیغمبر تشریعی اول نوح علیه السلام بود یعنی که توحید و دیگر احکام شرعیه را آورده است با مقابله کردن با مخالفین و آدم علیه السلام نبی اول است لیکن در آنوقت مخالفین توحید و شرع موجود نبودند (وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى) تخصیص اینها از سببی شد که شرائع آنها مشهور بود (أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ) مراد از اقامه چلاندن آن دین است در نفس خود با عمل کردن و در مردمان دیگر با دعوت با دلایل و با دفع شبهات - الدِّينِ، مراد از آن آن اصولی است که در همه شرایع یکسان است که آن توحید، نماز، زکوة، روزه ، حج، طاعت احکام اللّه تعالٰی ، ایمانیات، تحریم هر نوع کفر و شرک و احکام زنا وقتل ، دروغ، ظلم، خیانت وغیره است (كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ) این علت اقامة الدین است یعنی مشرکان این دین را نمی خواهند و در آن تفرق بوجود آوردن میخواهند لیکن شما اقامت آنرا کنید - در این اشاره است که کسی به دین اسلام و توحید و برای اصول دیگر آن بد می بیند او مشرک است (اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ) در اجتباء و هدایت یک فرق این است که مراد از اجتباء نبوت دادن است و مراد از هدایت دادن توفیق ایمان است دوم اینکه مراد از اجتباء دادن توفیق اقامت دین است و مراد از هدایت توفیق قبول کردن است و اجتباء صرف به اختیار اللّه تعالٰی است در آن دخل انسان نیست از این سبب مَنْ يَشَاءُ گفت و برای هدایت اولاً انابت شرط است از این سبب ینیب را ذکر کرد -