إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۱۷۳ الشورىٰ
وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ ﴿۱۴﴾ فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿۱۵﴾ وَالَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ﴿۱۶﴾
و گروه نساختند مگر بعد از انکه آمد به ایشان علم از روی ضد کردن در میان خود و اگر نبودی مدت معین که مقرر شده از پیش از جانب پروردگار تو تا وقت معین البته فیصله کرده میشد میان ایشان و هرآئينه آنهای که باقی گذاشته شده برای ایشان کتاب بعد از کلانها البته در شک اند از این شک قوی ﴿۱۴﴾
پس به این سبب دعوت کن و قائم باش چنانچه حکم کرده شدهٔ و پیروی مکن خواهشات آنها را و بگو ایمان آوردم به آنچه نازل کرده اللّه تعالٰی که هر کتابی باشد و حکم کرده شده ام که انصاف کنم میان شما اللّه تعالٰی پروردگار ما و پروردگار شماست ما را است عمل های ما و شماراست عمل های شما هیچ خصومت نیست میان ما و میان شما اللّه تعالٰی جمع میکند میان ما و خاص بسوی اوست بازگشت ﴿۱۵﴾
و آنانکه مجادله میکنند در توحید اللّه تعالٰی بعد از اینکه قبولیت آن کرده شده پس دلیل ایشان باطل است به نزد پروردگار ایشان و بر ایشان است غضب و ایشان راست عذاب سخت ﴿۱۶﴾
[۱۴] در این آیت جواب شبهه سوم است آن است که شما به کدام دینی دعوت میدهید از آن بسیار علماء مخالفت میکنند پس معلوم میگردد که این دین صحیح نیست؟ حاصل جواب این است که به مخالفت این علماء اعتباری نیست از سببی که تفرق و اختلاف آنها در مخالفت از علم و دلیل نیز است و همچنین مخالفت آنها بنابر ضد و عناد است (وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ) مراد از این آن عوام و نیمه ملاها اند که وارثان کتاب اند یعنی علم کامل را حاصل نکرده اند حاصل این است که ملاهای کلان از سبب ضد و عناد مخالفت توحید و دین حق را کردند و در مقابله آن کتابهای شرک را نوشتند بعد از آن نیمه ملاها و امیان موافقت ملاهای کلان را کردند و تقلید کتاب شرک را کردند و از توحید انکار کردند -
[۱۵] از این آیت الی (۲) باب دوم است در این ترغیب به دعوت با ده جملات است باز زجر با مقابله کنندگان است و برای ایشان دعوت قرآن است به همراه تخویف باز دلیل عقلی سوم است به همراه ترهید فی الدنیا باز یک زجر است بر شرک فی التحکیم و تخویف و بشارت است و زجر دوم به انکار رسول به همراه ترغیب الی التوبه - باز سه دلایل عقلی است و باز تخویف دنیوی است و دلیل عقلی است ، در این (۱۵) ترغیب به دعوت است واین علاج برای دفع کردن تفرق است که در آیت پیش گذشت و در این برای داعی ده جمله را ذکر میکند و اینها آداب دعوت اند (فَلِذَلِكَ فَادْعُ) معنی این است به سبب دفع کردن تفرق و اختلاف دعوت حق بکن ، یا لام به معنی الٰی است و ذالک اشاره به دین توحید است که در (۱۳) ذکر شده است یا اشاره به قرآن است (أَهْوَاءَهُمْ) مراد از آن مسائل بدون دلایل است که ملاها از خود ساخته اند (وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ) یعنی وقتیکه مخالفین برای اثبات شرک و بدعت از کتاب های دیگر استدلال میکنند تو در جواب بگو که من صرف بر کتاب منزّل ایمان دارم -
[۱۶] این تسلیت برای دعوت کننده است که دلایل مخالفین تو باطل و بی کاره است به آن اعتناء مکن - (اسْتُجِيبَ لَهُ) یعنی مردمان هوشیار دعوت توحید اللّه تعالٰی را قبول کرده اند، این نیز یک حجت الزامی بر منکرین است -