إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۱۸۳ الشورىٰ

وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿۵۱﴾ وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۲﴾ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ ﴿۵۳﴾

و شده نمی تواند برای هیچ بشری که سخن گوید با او اللّه تعالٰی مگر با وحی به دل او یا از پس پرده یا بفرستد ملک را پس وحی میکند به حکم اللّه تعالٰی آنچه خواهد به تحقیق اوست بلندتر با حکمت است ﴿۵۱﴾
و چنین وحی کردیم بسوی تو روح (قرآن) را از سبب حکم ما نبودی تو که میدانستی که چیست کتاب و نه در تفصیل ایمان و لیکن گردانیدیم این قرآن را روشنی که هدایت میکنیم به آن کسی را که خواهیم از بندگان خود و به تحقیق تو هدایت میکنی بسوی راه راست ﴿۵۲﴾
راه اللّه تعالٰی آن ذاتی که خاص او را است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمین است آگاه باشید خاص بسوی اللّه تعالٰی بر میگردد همه کارها ﴿۵۳﴾

[۵۱] در آیت پیش تقسیم نعمت ظاهریه بود حالا در این آیت تقسیم نعمت باطنیه است که وحی است و در این آیت اثبات عجز انبیاء علیه السلام از مرتبه الوهیت است - کلام اللّه تعالٰی به همراه بشر، سه طریقه آن است به طریقه حصر طریقه اول وحی است در اینجا معنی خاص مراد است که در دل نبی میاندازد بغیر از واسطه ملک اگر در بیداری باشد یا در خواب باشد - و به همین گونه خواب ابراهیم علیه السلام بود به ذبح ولد - طریقه دوم (أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ) یعنی سخن زدن حقیقتاً بدون دیدن اللّه تعالٰی میباشند مانند در معراج - طریقه سوم (أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا) مراد از رسول جبرائيل علیه السلام است و این طریقه آخری باز به دو نوع است چنانچه در حدیث دوم بخاری ذکر شده است - یکی اینکه آواز جبرائيل مانند صلصلة الجرس میباشد و این بر پیغمبر صل اللّه وعلیه وسلم بسیار گران میبود لیکن او از آن وحی ضروری را می آموخت طریقه دوم که جبرائيل علیه السلام به شکل یک مرد متشکل میشد و به همراه نبی صل اللّه وعلیه وسلم اشکار سخن میگفت و این طریقه آسان بود -
فایده: از این آیت دلیل گرفته شده است که انبیاء علیهم السلام در دنیا ملاقات اللّه تعالٰی را کرده نمی توانند صرف شنیدن کلام است پس این یک دلیل دیگر است که کلام صفت اللّه تعالٰی است -
[۵۲] این ترغیب به قرآن کریم است و صدق قرآن است متعلق به ابتداء سوره است و اشاره است که قرآن به آن طریقه ها نازل شده است آنکه در آیت پیش ذکر شده است (رُوحًا) مراد از آن قرآن است زیرا قرآن سبب حیات روحانیه است مانند که روح حیوانی سبب حیات بدنیه است و از این سبب به قرآن ربیع القلوب نیز گفته میشود (بهار دلها) (مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ) مراد از آن قرآن کریم است یعنی پیش از نزول قرآن نبی صل اللّه وعلیه وسلم از قرآن بی خبر بود - یا مراد از کتاب جنس کتابهای نازل شده است یعنی تورات، انجیل، زبور یا مراد از کتاب نوشتن است (وَلَا الْإِيمَانُ) مراد از این ایمان تفصیلی یعنی تفصیلات و شرائع ایمان پیش از نبوت به نبی صل اللّه وعلیه وسلم معلوم نبود یا مراد از آن طریقه دعوت به ایمان است یا مراد از آن اهل ایمان اند -
فایده: از این آیت معلوم شد که ایمان تفصیلی بغیر از قرآن حاصل نمی گردد پس آن سخن که گفته میشود که ایمان پیش از قرآن است مراد از او ایمان اجمالی است -
[۵۳] (أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ ) به این دفع وهم میکند اگر کسی وهم کند که در بعضی چیزها ملکیت بندگان نیز است پس چگونه گفته شد، له مافی السمٰوات و مافی الارض؟ حاصل جواب این است که در حقیقت و عاقبت ملکیت اینها همه به اللّه تعالٰی بر میگردد -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>