إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۱۸۶ الزخرف

وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ﴿۱۱﴾ وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ ﴿۱۲﴾ لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ ﴿۱۳﴾ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ ﴿۱۴﴾ وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾ أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُمْ بِالْبَنِينَ ﴿۱۶﴾

و آن ذاتی است که بارانید از طرف آسمان آب را به اندازه پس تازه گردانیدیم به آن زمین خشک را چنین برآورده میشوید ﴿۱۱﴾
و آن ذاتی است که بیافرید جفت ها را همه و ساخت برای شما از کشتیها و چهارپایان آنچه بر آن سوار میشوید ﴿۱۲﴾
تا برابر شوید بر پشت های آنها باز یاد کنید نعمت پروردگار خود را وقتیکه برابر بنشینید بر آن و بگوئید پاک است آن ذاتی که مسخر ساخت برای ما این را و نبودیم ما او را رام کردن ﴿۱۳﴾
و هرآئينه ما بسوی پروردگار خود البته باز میگردیم ﴿۱۴﴾
و می پندارند برای اللّه تعالٰی از بندگانش جزء به تحقیق این انسان البته بسیار ناسپاس اشکار است ﴿۱۵﴾
آیا گرفت اللّه تعالٰی از آنچه آفریده دختران را و برگزیده است شما را به پسران ﴿۱۶﴾

[۱۱] این دلیل سوم است در این نیز دو قدرت عظیم را ذکر میکند بارانیدن باران و آفریدن بوته ها و کشت ها (كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ) اشاره است که چنانچه این دلیل توحید اللّه تعالٰی است همچنین دلیل بعث بعدالموت نیز است و همچنین با ذکر کردن این جمله به یاد آوردن آخرت است تا هنگام دیدن کشت ها و باغها از آخرت غفلت نیاید -
[۱۲] این دلیل عقلی چهارم است در این دو انعامات عامه را ذکر میکند (الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا) این لفظ شامل است به حیوانات و نباتات و اوصاف و اطراف و زمانیات و مکانیات به همه مذکر مونث، شیرین تلخ، سفید سیاه، بالا پائین، طرف راست طرف چپ، آسمان زمین، ماضی و مستقبل، تابستان و زمستان، بهار و خزان، شب و روز، روشنی و تاریکی، جنت و دوزخ، خیر و شر، فقر و غنا، ایمان و کفر وغیره -
[۱۴،۱۳] در این تعلیم ادب سوار شدن است که انسان هیچگاه و خصوصاً در هنگام سوار شدن (که او اکثر وقت هلاکت میباشد یا سبب تکبر و غرور میباشد) اللّه تعالٰی را فراموش نکند و توحید و نعمات او را هر وقت یاد داشته باشد و حالت مرگ را نیز بیاد داشته باشد - و این ادب به زبان نیز با حدیث ثابت است و در دل نیز این عقیده را داشتن فرض است - طریقه سنت این است که در رکاب پای خود را بگذارد پس اول بسم اللّه بگوید باز اللّه اکبر بگوید و چون بر سواری بنشیند الحمد لِلّه بگوید در این قول به این اشاره است ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ، و باز سبحان الذی آه بگوید (وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ) در این آیت بیاد آوردن مرگ است به طریقه قیاس در حالت سواری یعنی مانند که حالا این انسان بر سواری سوار است و به یک طرف روان است مانند این یک وقت بر شانه های مردمان سوار خواهد بود و به طرف مقبره روان خواهد بود -
[۱۵] این متعلق به لئن سألتهم، است و زجر به شرک است یعنی این را قبول کنید که اللّه تعالٰی خالق و قادر است باز برای فرزند و شریک او چه ضرورت است که مشرکان عقیده دارند که بزرگ فلان ولد اللّه تعالٰی است و ملائک بنات اللّه تعالٰی اند و ولی فلانی محبوب اللّه تعالٰی و صاحب بهره است (جُزْءًا) فرزند نیز جزء است و شریک نیز یک نوع جزء است از این سبب از قتاده نقل است که جزء به هر معبود من دون اللّه شامل است و اکثر مفسرین در اینجا از بنات (دختران) را مراد گرفته اند -
[۱۶] این رد بر مشرکین بالملائکه است که آنها عقیده دارند که ملائک دختران اللّه تعالٰی اند یعنی این سخن در عقل و عرف بسیار عجیب است که اللّه تعالٰی قادر به دادن اولاد است پس برای شما پسران بدهد و اللّه تعالٰی برای خود دختران بگیرد -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>