إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۱۸۹ الزخرف
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ ﴿۲۶﴾ إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ ﴿۲۷﴾ وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾ بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِينٌ ﴿۲۹﴾ وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ ﴿۳۰﴾ وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿۳۱﴾
و چون گفت ابراهیم علیه السلام پدر خود و قوم خود را هرآئينه من بیزارم از آنچه می پرستید ﴿۲۶﴾
مگر آن ذاتی که آفریده مرا پس هرآئينه او راه می نماید مرا ﴿۲۷﴾
و باقی گذاشت اللّه تعالٰی این کلمه را در اولاد او تا ایشان برگردند (از گمراهی) ﴿۲۸﴾
بلکه ما دادیم لذات دنیا را به ایشان و پدران ایشان را تا وقتیکه آمد به ایشان حق و رسول بیان کنندهٔ اشکارا ﴿۲۹﴾
و چون آمد به ایشان حق گفتند این جادوست و هرآئینه ما به آن کفر کنندگانیم ﴿۳۰﴾
و گفتند چرا نازل کرده نشد این قرآن بر مردی از یکی این دو قریه که کلان اند ﴿۳۱﴾
[۲۷،۲۶] این دلیل نقلی از ابراهیم علیه السلام بر رد شرک است و بر رد کردن دلیل مشرکان بر پیروی آباء حاصل این است که اگر پیروی آباء دلیل شرعی می بود پس ابراهیم علیه السلام از پدر خود و سرداران قوم به کدام سبب مخالفت میکرد؟ و همچنین ابراهیم علیه السلام پدرشما نیز است پس شما که پیروی پدران خود را دلیل میگیرید پس از پیروی ابراهیم علیه السلام چرا انکار میکنید (سَيَهْدِينِ) مراد از آن استقامت است از سببی که به سبب اعلان این کلمه بسیار مصیبت ها می آید و در آن ضرورت به استقامت است -
[۲۸] در این وضاحت است که این کلمه به ابراهیم علیه السلام مخصوص نیست تا مشرکین عرب نگویند که این کلمه برای ما نیست (وَجَعَلَهَا) یعنی این کلمه توحید و برائة عن الشرک را اللّه تعالٰی در همه اولاد ابراهیم علیه السلام جاری نگهداشت به این سبب که بعد از ابراهیم علیه السلام همه انبیاء علیهم السلام را در اولاد او آفرید و آنها دعوت به توحید داده اند (عَقِبِهِ) به همه اولاد گفته میشود پس یهود، نصارا و مشرکین عرب همه در آن داخل اند و این اجراء نبوت و توحید در اولاد او به سبب دعای او بود -
[۳۰،۲۹] در این آیات ها زجر به انکار رسول و قرآن است به ذکر کردن سبب اول انکار کردن و در این جواب یک سوال است آن است که چون حجت های ایشان باطل است و کلمه برائت ابراهیم علیه السلام برای ایشان معلوم شده است پس به کدام سبب انکار میکنند پس در جواب او سبب را ذکر میکند که آن (مَتَّعْتُ هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ) است یعنی باوجود شرک کردن اللّه تعالٰی برای ایشان اموال و صحت وعافیت و ترقی دنیا را داده است پس ایشان فکر کردند که ما و طریقه ما پسندیده به اللّه تعالٰی است -
[۳۱] این زجر دیگر است و سبب دوم انکار را ذکر میکند آن است که سبب عظمت در نزد منکرین ثروتمندی است و نبوت را حق ثروتمندان دانسته اند چنانچه این عقیده ثروتمندان میباشد پس ایشان گفتند که در مکه و طائف ثروتمندان کلان کلان اند این وحی چرا بر ایشان نازل نمی شود -