s سوره ۴۳: الزخرف

إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۱۹۰ الزخرف

أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۳۲﴾ وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿۳۳﴾ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ ﴿۳۴﴾ وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۳۵﴾

آیا ایشان تقسیم میکنند رحمت پروردگار ترا ما تقسیم کرده ایم میان ایشان سامان زندگانی ایشان را در زندگانی دنیا و بلند کردیم بعضی ایشان را بر بعضی در درجات تا بگیرند بعضی ایشان بعضی را خدمتگاران و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه جمع میکنند ﴿۳۲﴾
و اگر نمی شدند مردمان یک گروه (بر کفر) البته میگردانیدیم برای آن مردمان که کفر میکنند بر رحمان برای اطاق های ایشان سقف ها از نقره و نردبانها نیز که بر آن بالا میروند ﴿۳۳﴾
و برای اطاق ایشان درورازه ها و تخت ها که بر آن آرام میکنند ﴿۳۴﴾
(و میدادیم ما) طلا و نیست این همه مگر لذت اندک زندگانی دنیا است و آخرت نزد پروردگار تو برای متقیان است ﴿۳۵﴾

[۳۲] در این رد بر نظریه باطل آنها است که حاصل آن این بود که تقسیم نبوت را ایشان در اختیار خود و موافق رایٔ خود میدانستند چون مخالف رایٔ ایشان شد پس ایشان انکار میکنند حاصل رد این است که نبوت و رسالت رحمت خاص اللّه تعالٰی است که در آن اختیار هیچ کسی رسیده نمی تواند پس ایشان به کدام سبب تقسیم آنرا به رایٔ خود میکنند (نَحْنُ قَسَمْنَا) این تاکید رد آنهاست یعنی آن دنیا که یک چیز ذلیل است آن چگونه در اختیار ایشان شود (مَعِيشَتَهُمْ) مراد از این اسباب زندگی دنیا است و چون این تقسیم در اختیار اللّه تعالٰی است از این سبب یک انسان بی عقل ساده میباشد و او ثروتمند میباشد و دیگری هوشیار میباشد لیکن فقیر میباشد همچنین گاهی یک انسان بسیار طریقه ها و حیله ها را برای کمائی کردن مال استعمال میکند لیکن مال برایش حاصل نمی گردد و گاهی برای یک انسان بدون تکلیف بسیار مال حاصل میشود پس معلوم شد که این اختیار و تصرف اللّه تعالٰی است - و دلیل تقسیم این است که (وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ) یعنی کسی غنی و کسی فقیر و کسی حر (آزاد) و کسی غلام و کسی پادشاه و کسی رعیت و کسی هوشیار و کسی کم عقل این همه در اختیار اللّه تعالٰی است (لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا) این حکمت تفاوت درجات است آن است که بعضی خادم و نوکر و مزدور برای بعضی دیگری میشود پس نظام دنیا روان میشود به این معنی سُخْرِيًّا ماخوذ از مسخّر کردن است - معنی دوم این است که لام برای عاقبت است و معنی سخریا اینکه بر او تمسخر شده میتواند، یعنی اثر این تفاوت و نتیجه این است که ثروتمند بر غریب تمسخر میکند -
[۳۵،۳۴،۳۳] در این آیت ذلت دنیا را ذکر میکند متعلق به خیرممّا یجمعون، است و همچنین متعلق به (۳۱) است دیگر رد بر قول آنها که ایشان سبب عظمت را ثروتمندی میدانند پس اللّه تعالٰی ذلت آنرا ذکر میکند حاصل این است که اموال دنیا نزد اللّه تعالٰی به قدری ذلیل است که به شان مؤمن هیچ مناسبتی ندارد بلکه به همراه کافران مناسبت کامل دارد پس در کار این بود که اللّه تعالٰی این همه اموال را برای کافران میداد و برای مؤمنان هیچ نمی داد لیکن یک حکمت الٰهیه از این مانع است آن است که باز همه مردمان کافر میشدند مؤمن در آن هیچ یکی نخواهد بود - و مراد از امة واحدة، کافر شدن همه مردمان است یا برگشتن همه برای طلب کردن دنیا است معنی این است اگر نمی بود کافر شدن همه مردمان یا دنیا پرست شدن پس ما همه نقره و طلا را به کافران می دادیم لیکن کافر شدن همه را اللّه تعالٰی دوست ندارد از این سبب به کفار همه اموال را نداده است تا همه مردمان کافر یا دنیا پرست نشوند (سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ) سقف ها و نردبانها و دروازه ها و تخت ها این چهار را از سببی خاص ذکر کرد که عادت این است که اینها از چوب ساخته میشوند یا از آهن و تعمیر دیگر از سمت و خشت ها و سنگها میشود پس آنهای که از آهن یا چوب ساخته می شوند آنها را از نقره میساخت و نقره را از سببی خاص کرد که با آن در خانه روشنی نیز میباشد -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>