إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۱۹۱ الزخرف
وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿۳۶﴾ وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۳۷﴾ حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ﴿۳۸﴾
و هر که ببندد اندکی چشم خود را از ذکر رحمان پس پیوست بر میگماریم بر او شیطانی را پس او باشد برای او رفیق ﴿۳۶﴾
و هرآئينه ایشان البته باز میدارند ایشان را از راه (حق) و ایشان می پندارند که ایشان اهل هدایت اند ﴿۳۷﴾
تا آنکه چون بیاید پیش ما گوید ائ کاش در میان من و در میان تو دوری مشرق و مغرب بودی پس بد همنشین هستی تو ﴿۳۸﴾
[۳۶] از این آیت الی (۶۷) باب دوم است در این زجر و تخویف برای معرضین قرآن است باز تسلیت به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم است و صدق قرآن است باز دلیل نقلی اجمالی است باز دلیل نقلی تفصیلی از موسیٰ علیه السلام است باز زجر به منکرین است ودلیل نقلی تفصیلی از عیسیٰ علیه السلام است - در این (۳۶) زجر است به اعراض کردن از قرآن که به سبب محبت دنیا بوجود می آید که در آیت پیش ذلت آن بیان شد (وَمَنْ يَعْشُ) این از عشعایش اخذ شده است اعشیٰ به اهل دید ضعیف گفته میشود کسی که در شب دید آن کار نمیدهد و در روز کار میدهد و دید کسی که صحیح باشد لیکن خود را به قصد نابینا بسازد برای او عشییَ یعشی استعمال میگردد و اینجا قرآت اکثر به پیش (ضمه) شین است یعنی مراد معنی اول است و در این اشاره لطیف است که از قرآن معمولی (اندک) اعراض کند سبب عذاب است پس اگر کامل اعراض کرده باشد پس او به طریقه اولی هلاک و تباه است (فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ) یعنی هیچگاه از آن جدا نمی گردد یعنی عقاید و اعمال اخلاق و معاملات باطل را برایش نیکو جلوه میدهد و از حلال منع میسازد و از طاعت منع میسازد و حرام و معصیت را برایش نیکو میسازد -
[۳۷] (وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ) اشاره است که گمراهی دو نوع است یکی اینکه گناه اشکار میشود ولی از سبب بی اعتنائی آنرا میکند این مرتبه فسق است و نوع دوم اینکه که گناه برایش ثواب اشکار میگردد و در آن نفع میدانند این مرتبه بدعت است اگر در عقیده باشد یا در عمل باشد و این درجه بسیار خطرناک است از یببی که انسان از آن توبه نمی کند از این سبب کار خوب می پندارد در اینجا این مرتبه دوم مراد است - و در این اشاره است که تمیز خوب و بد به قرآن میشود و این انسان از او اعراض کرده است از این سبب به کار بد کار خوب میگوید -
[۳۸] در این تخویف اخروی است (بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ) یعنی از تو آنقدر دور میبودم چنانکه مشرق از مغرب دور است یا مشرق زمستان و تابستان از هم دور اند -