إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۲۰۰ الزخرف
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ ﴿۸۰﴾ قُلْ إِنْ كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ﴿۸۱﴾ سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۸۲﴾ فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۸۳﴾ وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿۸۴﴾
آیا می پندارند که ما نمی شنویم سخنان پنهانی ایشان را و مشوره های ایشان را بلی (چرانه) و ملائک ما نزد ایشان است که مینویسند ﴿۸۰﴾
بگو اگر میبود برای رحمان فرزندی پس من میبودم اول پرستندگان او ﴿۸۱﴾
پاک است پروردگار آسمانها و زمین پروردگار عرش از آن سخنانی که ایشان بیان میکنند (در باره او) ﴿۸۲﴾
پس بگذار ایشان را که در آیند در سخنان باطل و بازی کنند تا آنکه روبرو شوند به آن روز ایشان که وعده داده شده است ﴿۸۳﴾
و اوست اللّه تعالٰی که در آسمان متصرف است و در زمین متصرف است و اوست با حکمت دانا بر هرچیز ﴿۸۴﴾
[۸۱] در این آیت رد عقیده ولد برای اللّه تعالٰی است با اول سوره (۱۵) تعلق دارد یا با (۴۵) متعلق است یعنی اگر مشرکان بگویند الٰهه مجعول نیست لیکن ولد اللّه تعالٰی است پس عبادت او جائز شد در این آیت رد آنست در این آیت احتمالات زیاد است یک معنی آن است که اگر باالفرض برای رحمان ولد میبود پس من اولین عبادت کنندهٔ این ولد میبودم وجه ملازمی این است که تعظیم ولد رحمان فرض است مانند تعظیم رحمان و در ادا کردن فرض من از شما پیش هستم من رسول مقرب اللّه تعالٰی هستم - لیکن تالی باطل است یعنی من بجز از اللّه تعالٰی عبادت کسی دیگری را نمی کنم پس اشکار شد که مقدم باطل است یعنی ولد اللّه تعالٰی نیست - و معنی دوم است که اگر ولد رحمان میبود من نیز عبادت رحمان را میکنم و از ولد آنرا نمی کنم وجه ملازمی این است که من عبادت به امر اللّه تعالٰی میکنم و اللّه تعالٰی برای ما چنین امر نکرده است که فلانی ولد من است عبادت آنرا کنید -
[۸۲] این نیز تردید به اتخاذ ولد به طریقه دیگر است آن این است که در میان صفت ربوبیت عالمین و اتخاذ ولد تضاد است زیرا اگر ولد حقیقتاً شود مستلزم احتیاج است و رب العالمین محتاج شده نمی تواند و سه اطراف عالم را ذکر کرده است عرش که بلند است و زمین که پائین است و آسمانها که در میان است یعنی اللّه تعالٰی در هیچ جزء دنیا به ولد (به نائب) محتاج نیست -
[۸۳] بعد از ذکر دلایل زجر به اعراض کنندگان است که ایشان در شبهات مشغول اند وبه آن خوض گفته میشود یا در شهوات مشغول اند که به آن لعب گفته میشود -
[۸۴] این نیز رد به اتخاذالولد است و رد وهم است وهم این بود اگر چه اللّه تعالٰی رب عالم است لیکن امکان است که در الوهیت به دیگری حصّه داده باشد او ولد یا شریک اللّه تعالٰی خواهد بود جواب داده شد به طریقه رد شرک فی الالوهیة -