إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۲۰۱ الزخرف

وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۵﴾ وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۸۶﴾ وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۸۷﴾ وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾ فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾

و با برکت است آن ذاتی که در اختیار اوست پادشاهی آسمانها و زمین و میان هر دو و خاص نزد اوست علم قیامت و خاص بسوی او باز گردانیده میشوید ﴿۸۵﴾
و قدرت ندارند آنهای که برای ایشان یامدد شو میگویند بجز اللّه تعالٰی شفاعت را مگر کسی که اقرار کرده باشد حق را وایشان علم دارند ﴿۸۶﴾
و اگر بپرسی از ایشان که که آفرید ایشان را (این شفعاء را) هرآئينه گویند اللّه تعالٰی پس چگونه بر گردانیده میشوند از توحید ﴿۸۷﴾
و قسم است به این گفتهٔ او که ائ پروردگار من هرآئينه این چنان قومی است که ایمان نمی آرند ﴿۸۸﴾
پس اعراض کن از ایشان و بگو سلام جدائی پس زود است که ایشان بدانند ﴿۸۹﴾

[۸۵] این رد بر شرک فی البرکات است و دفع وهم دیگر است وهم این است که واقعاً اللّه تعالٰی رب است الٰه است لیکن شده میتواند که اختیار و قدرت بعضی برکات و منافع را برای دیگری سپرده باشد و او ولد یا شریک شود حاصل جواب این است که پادشاهی آسمانها و زمین و علم فنا اینها که در قیامت می باشد و رجوع همه فیصله ها به اللّه تعالٰی این همه برای اللّه تعالٰی است پس معلوم شد که آفریننده برکات نیز اللّه تعالٰی است -
[۸۶] این جواب شبهه مشهور است او است که مشرکان میگویند که ما برای معبودان خود الٰهه نمی گوئیم رب و خالق ها برای ایشان نمی گوئیم صرف اینکه حاجت های دنیا ما را بر اللّه تعالٰی بر آورده میسازند و در آخرت نیز ما را از عذاب اللّه تعالٰی نجات میدهند از سببی که ایشان محبوبان اللّه تعالٰی و مردمان صاحب وجاهت اند اللّه تعالٰی مجبوراً سخن ایشان را قبول میکند جواب به رد این عقیده شد لیکن در این آیت رد شفاعت آخرت برای مشرکان است یا رد شفاعت در آخرت است از آن معبودانی که عقیده توحید در ایشان نیست یعنی پیران مشرکان اند (وَهُمْ يَعْلَمُونَ) قرطبی در تفسیر آن نوشته است که شهادت بالحق نفع نمی دهد مگر به بودن علم آن و تقلید نفع نمی دهد وقتیکه شخص علم ندارد بر دلیل آن سخن -
[۸۷] این دلیل عقلی است و در این نیز رد بر شفعاء قهریه است یعنی شفعاء شما به اساس اقرار شما نیز مخلوق اند پس مخلوق را چگونه شفیع قهری می پندارید؟ (مَنْ خَلَقَهُمْ) ضمیر هم به معبودان راجع است یا به عابدان و معبودان هر دو راجع است -
[۸۸] در این آیت زجر است (وَقِيلِهِ) حاصل این است که این نبی وقت به وقت در دربار اللّه تعالٰی شکایت را از این منکرین پیش میکند به این الفاظ که یا رب ان هؤلاء آه،‌ پس بر این قول بطور شهادت قسم است که به تحقیق ایشان عنادیان اند یا این پیغمبر که میگوید یارب (إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (فرقان، ۳۰) و جواب قسم ان هؤلاقوم لایؤمنون است -
[۸۹] این زیادت بر عناد منکرین است و حکم معاندین است که آن برائت و قطع تعلق است - (فَاصْفَحْ) مراد از صفح اعراض کردن از محبت و دوستی ایشان است یا از سب و شتم ایشان و این معنی منسوخ نیست بلکه این اخلاق مبلغ در هنگام دعوت ضروری است (وَقُلْ سَلَامٌ) به این سلام تودیع و متارکه گفته میشود سلام تحیه نیست از سببی که بر مشرکان سلام تحیه جایز نیست

<< صفحه بعد صفحه قبل >>