إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۲۰۳ الدخان
أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۵﴾ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶﴾ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ ﴿۷﴾ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸﴾ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ ﴿۹﴾ فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ ﴿۱۰﴾
به حکم کردن از نزد ما هرآئينه ما هستیم فرستندهٔ رسولان ﴿۵﴾
از روی رحمت از نزد پروردگار تو بدرستیکه اوست شنوا بر هر چیز دانا بر هر چیز ﴿۶﴾
رب آسمانها و زمین و میان هر دو است اگر هستید شما یقین کنندگان ﴿۷﴾
نیست قابل پرستش به جز او زنده میگرداند و میمیراند پروردگار شما و پروردگار پدران نخستین شماست ﴿۸﴾
بلکه ایشان در شبهه اند مشغول بازی اند ﴿۹﴾
پس منتظر باش روزی را که اشکار کند آسمان دودی را اشکارا ﴿۱۰﴾
[۶] این ترغیب است که نازل کردن قرآن و انذار دادن و فرستادن رسول این همه رحمت خاص از جانب رب است - و همچنین این جمله خلاصه قرآن و از انذار و از رسالت است که این توحید است - از این سبب در دو آیات بعدی برای تاکید این مسئله صفات دیگر را به طریقه استدلال ذکر میکند و نو این آسماء و صفات را ذکر کرده است -
[۸،۷] پیش سه صفات را ذکر کرده است و در این دو آیات شش دیگر را ذکر میکند - و مقصود در آن اثبات توحید است و اظهار عظمت اللّه تعالٰی برای اظهار عظمت قرآن است -
[۹] این زجر است یعنی یقین ایشان به خالقیت و ربوبیت اللّه تعالٰی یقین حقیقی نیست بلکه به طریقه تقلید پدران است پس معلوم شد که ایشان در شک اند و با وجود این که اینها در کدام افعال شرکیه و کفریه مشغول اند آن همه لعب است که هیچ نفع آن نیست و ضیاع عمر در آن است -
[از ۱۰ الی ۱۵] این تخویف دنیوی با واقعه دخان است و در این دو قول مفسرین است - قول اول را امام بخاری به سند از عبداللّه بن مسعود رضی اللّه عنه نقل کرده است مضمون این است" که چون قریش از نبی صل اللّه وعلیه وسلم سخت مخالفت کردند او برای ایشان دعا شر (بد دعا) کرد یا اللّه بالای ایشان سالهای قحط بیاور مانند سالهای قحط زمانه یوسف علیه السلام پس بر ایشان قحط آغاز شد تا آنکه ایشان استخوان میخوردند چون یک شخص به آسمان نگاه میکرد چنان برایش اشکار میشد مانند که دخان باشد پس این آیت ها نازل شد پس ایشان به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم آمدند که یا رسول اللّه برای قبیله مضر (که خویشاوندان تو اند) دعا کن او دعا باران خواست پس باران شد و نازل شد انکم عائدون" بنابر این حدیث معنی دخان قحط است که در آنوقت مانند دخان از زمین بخار و غبار بلند شده بود و اشکار میشد و مراد از الناس صرف اهل مکه است - قول دوم از علی و ابن عباس رضی اللّه عنهما نقل است و از ابو سعید خدری رضی اللّه عنه مرفوعاً نقل است ، که دخان بلند میشود بالای همه مردمان بر مومن مانند زکام خواهد بود و تمام جسم کافر از سبب آن خواهد پندید ، و در این آیت مراد از یوم القیامة روز قریب قیامت است از سببی که در حدیث صحیح مسلم آمده است که پیش از قیامت ده علامه بزرگ است اول در آن دخان را شمرده است و بنابرین قول دخان حقیقتاً میباشد و بعد از چند روز دخان دور خواهد شد و علامت دیگر شروع خواهد شد (من می گویم) که این الفاظ قرآن به هر دو موافقت دارد لیکن قول اول بسیار مناسب است یعنی این دخان به اهل مکه واقع شده است و دخان دیگر در علامات قیامت بالای همه مردمان می آید (إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا) بنابر قول اول وعده دور کردن عذاب است به سبب دعا نبی صل اللّه وعلیه وسلم و بنابر قول دوم که در میان علامات قیامت فاصله وقفه وقفه می آید آن مراد است (إِنَّكُمْ عَائِدُونَ) دوباره برگشتنی به کفر هستید از سبب ضد و عناد در طبیعت های شما پس معلوم شد که وعده ایمان آوردن شما (انامومنون) دروغ است -