حم ۱۲۵۱ الفتح
إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۲۶﴾ لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا ﴿۲۷﴾
چون انداختند کافران در دل خود غیرت غیرت جاهلیت را پس فرو فرستاد اللّه تعالٰی اطمینان خود را بر رسول خود و بر مومنان (بر صحابه) و ثابت داشت ایشان را به کلمهٔ توحید و بودند سزاوارتر به آن و لایق آن و هست اللّه تعالٰی بر هر چیز دانا ﴿۲۶﴾
به تحقیق راست کرد اللّه تعالٰی با رسول خود خواب را به حق که هرآئينه داخل میشوید به مسجد حرام اگر بخواهد اللّه تعالٰی به امن تراشندگان سرهای خود را و کوتاه کنندگان موی را در حالیکه نمی ترسید از دشمن پس دانسته بود اللّه تعالٰی از آن (حکمت ها) که نمی دانستید شما پس داد شما را اللّه تعالٰی پیش از این فتح نزدیک را ﴿۲۷﴾
[۲۶] این نیز ذکر سبب قتال و ذکر مانع قتال است یعنی مشرکان سبب را برای قتال ساخته بودند که آن حمّیت جاهلیت بود و در این قباحت بسیار مشرکان را ذکر میکند آن است منع کردن از مسجد حرام و عمره که در بین ایشان نیز جایز نبود لیکن با وجود آن ایشان مومنان را منع کردند این جاهلیت خالص است و غیرت جاهلیت این بود که در نامه صلح نوشتن الرّحمٰن الرَّحیم و محمد رسول اللّه را قبول نمی کردند و همچنین برای معبودان باطله حمّیت و عصبیت میکردند (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ) مراد از این توفیق صبر و استقامت در مقابله حمیة الجاهلیة است و به این رسول نیز محتاج است از این سبب علی رسولهِ را ذکر کرد (وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى) آن کلمه که به آن از شرک نجات حاصل میشود و آن کلمه توحید است و این را در تفسیر قرطبی با حدیث مرفوع و با اقوال صحابه کرام نیز ذکر کرده است و مراد این است که مشرکان بر شرک محکم بودند پس اللّه تعالٰی مومنان را بر توحید محکم کرد یا مراد این است که لازم ساخت بر آنها رعایت کردن و لحاظ کردن کلمه توحید را یعنی چنان طریقه اختیار کنید که به آن کلمه توحید بلند میگردد و در (أَحَقَّ) در اسم تفضیل اشاره است که آن مردمانی که بعد از آنها مسلمان شده اند ایشان حقدار این کلمه اند لیکن اصحاب حدیبیه از همه بیشتر حقدار بودند (وَأَهْلَهَا) در این اشاره است که حقدار بودن ایشان عارضی نبود بلکه در علم اللّه تعالٰی ایشان اهل این کلمه بودند و در این اشاره به آن حدیث است که اختارهم اللّه (الصَّحَابَةَ) لِصُحبَةِ نَبِیِّهِ -
[۲۷] این تسلیت به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم و صحابه کرام است و متعلق است به همراه فانزل اللّه سکینته و جواب سوال منافقین است که آنها میگفتند که رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم گفته بود که من خواب دیدم که ما به مسجد حرام داخل شدیم و عمره کرده ایم و حال اینکه او از حدیبیه باز گشت کرد و عمره نکرد در این آیت جواب است حاصل این است که در خواب چنین گفته نشده بود که در این سال خواهد بود در سال آینده این خواب ضرور راست خواهد شد (إِنْ شَاءَ اللَّهُ) (سوال) این کلمه در مقام شک استعمال میگردد پس این مناسب به شان اللّه تعالٰی نیست؟ (جواب) به چندین طریقه است، اول اینکه ابوعبید گفته است اِن به معنی اِذ است بهتر اینکه به معنی اذا باشد - دوم این کلمه برای تعلیم بندگان خود است - سوم اینکه اِن به معنی کَما است - چهارم این کلمه برای تبرک است لیکن باز هم برای تعلیم بندگان است از سببی که اللّه تعالٰی محتاج تبرک نیست (مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ) این اشاره به مکمل کردن عمره است با تحلیل بعد از طواف و سعی و حلق (تراشیدن موی) در تحلیل احرام بهتراست از قصر از این سبب محلقین را پیش ذکر کرد بلی در حالات عام قصر بهتر است از حلق (مَا لَمْ تَعْلَمُوا) اشاره به آن حکمت های است که در صلح حدیبیه بود لیکن مومنان را پیش از آن علم آن حاصل نبود -