حم ۱۲۵۹ الحجرات

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴿۱۳﴾ قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۴﴾ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿۱۵﴾

ائ مردمان: هرآئينه ما آفریدیم شما را از یک مرد و از یک زن و گردانیدیم شما را خانواده ها و قبیله ها تا یکدیگر را بشناسید هرآئينه گرامی ترین شما نزد اللّه تعالٰی متقی ترین شما است به تحقیق اللّه تعالٰی به همه چیز دانا خبردار است ﴿۱۳﴾
میگویند بادیه نشینان ما ایمان آوردیم بگو ایمان نیاورده اید شما و لیکن بگوئيد که ما اسلام را قبول کردیم و تا حال داخل نشده ایمان در دلهای شما و اگر فرمانبرداری کنید اللّه تعالٰی و رسول او را ناقص نکند چیزی را از اعمال شما هیچ به تحقیق اللّه تعالٰی آمرزنده رحم کننده است ﴿۱۴﴾
جز این نیست که مومنان آنهای اند که ایمان آورده اند به اللّه تعالٰی و بر رسول او باز هیچ شک نکردند و جهاد کردند به مالهای خود و نفس های خود در راه اللّه تعالٰی این کسان ایشان اند راستین ﴿۱۵﴾

[۱۳] در این آیت ادب هفتم را ذکر میکند که سبب اتحاد و اتفاق است و برای نجات یافتن از تفرق و فساد طریقه نیکو است حاصل این است (باربط ماقبل) که یک انسان حقارت انسان دیگر را و خودش تکبر را از سببی میکند که جنس من جدا است این درست نیست از سببی که همه از یک مادر و پدر آفریده شده اند یا تکبر از سبب نسب میکند نسب بغیر از تقوی هیچگاه سبب عزت نیست بلک صرف برای تعارف و شناسای است بلی عزت صرف به تقوی است و شخص متقی حقارت دیگر و خودش تکبر نمی کند بلکه از سبب تقوی از خصلت های گذشته بد خود را نگهمیدارد (يَا أَيُّهَا النَّاسُ) در این ادب خطاب عام را ذکر کرد از سببی که هم جنس شدن و تفاوت نسب ها به مومنان خاص نیست کافران نیز همه اولاد آدم و حوا علیهما السلام اند و نسب های متخلف در ایشان است (مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى) مراد از آن آدم و حوا علیهما السلام اند (شُعُوبًا) جمع شعب است به اجداد دور گفته میشود مانند که در عرب ربیعه، مضر، اوس، خزرج اند (وَقَبَائِلَ) جمع قبیله است تحت شعب به نیاکان منسوب میباشد مانند که کنانه یک قبیله است (لِتَعَارَفُوا) این حکمت برای تقسیم نسب ها است که نسب های خود را بشناسید و از سبب آن صله رحمی کنید - در حدیث ترمذی آمده است ، که رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم فرموده است که از نسب های خود به این اندازه یاد بگیرید که صله رحمی به آن میکنید، این دلیل اشکار است که نسب ها برای فخر و تکبّر و برای عزت و شرافت نیست پس فخر کردن بر نسب این خصلت اهل جاهلیت است (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ) یعنی نزد اللّه تعالٰی سبب بلند بودن مرتبه و کرامت صرف تقویٰ است - و قرطبی گفته است که تقویٰ لحاظ کردن آوامر و نواحی در حدود اللّه تعالٰی است و خود را نگهداشتن است از آنچه که اللّه تعالٰی از آن نهی (منع) کرده است - و در لفظ عِنْدَ اللَّهِ اشاره است که به گرامی شدن در نزد مردم اعتباری نیست مقصد بزرگ حاصل کردن عزت در نزد اللّه تعالٰی است و در اسم تفضیل أَتْقَاكُمْ اشاره است که تقوی نیز مرتبه های مختلف دارد پس کرامت عنداللّه نیز به تفاوت است -
[۱۴] ربط این با مضمون پیش این است که بر این آداب ذکر شده کسی عمل نمی کند صرف اعمال (نماز وضوء وغیره) میکند و دعوی ایمان میکند پس او منافق است بر او اعتماد مکنید و ربط با آیت پیش این است که منافقین میگفتند که نسب ما نیز بلند است و دارای ایمان نیز هستیم و تقوی که با ایمان است پس ما (از صحابه کرام) بهتر هستیم در این آیت بر آنها رد میکند و زجر به مجرد دعوی ایمان است که در حقیقت ایمان نمی باشد صرف عمل میباشد به او اعتباری نیست (وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا) مراد از آن انقیاد ظاهری و کردن بعضی اعمال است برای حفاظت نفس ها و مال های خود و برای حصول غنیمت ها و زکوٰة واین دلیل است که اسلام دو نوع است اولی صرف استسلام و انقیاد ظاهری است بغیر از تصدیق دل و نوع دوم انقیاد به زبان و دل و اعضاء است مانند در قول ابراهیم علیه السلام اسلمت لرب العالمین بقره (۱۳۱) و ان الدین عند اللّه الاسلام آل عمران (۱۹) و این دلیل است که صرف به اقرار با امنا و با کلمه توحید بغیر از تصدیق قلبی ایمان ، ایمان شرعی نیست - خطیب شربینی نقل کرده است که عام اهل غفلت این زمان در این حالت اند -
[۱۵] در این آیت ذکر حقیقت ایمان شرعی در رد منافقان است که آنها دعوی ایمان میکنند لیکن دروغگو اند در این دعوی (ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا) مراد از ارتیاب (شک) کردن چنین اعمالی است که علامات کفر و شرک باشد که بعضی از آن مخالفت کردن از آداب این سوره است (وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ) مراد از این هر آن محنت و کوشش کردن است که به تقاضا ایمان باشد و مال یا نفس در آن خرج میگردد (أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ) در این تعریض است به آن کسی که این شرایط ایمان در کسی موجود نباشد او در دعوی ایمان دروغگو است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>