حم ۱۲۶۲ ق
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ ﴿۳﴾ قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِنْدَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ ﴿۴﴾ بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ ﴿۵﴾
آیا چون بمیریم و شویم خاک این دوباره بازگشتن دور از عقل است ﴿۳﴾
به تحقیق میدانیم آنچه کم میکند زمین را از ایشان ونزد ما کتابی است حفاظت کنندهٔ اعمال ایشان ﴿۴﴾
بلکه ایشان دروغ میپندارند حق را وقتیکه آمد به ایشان پس ایشانند در سخن پراگنده ﴿۵﴾
[۳] این بیان متعجب منه (که از آن تعجب میکرد) به تفصیل است و برای تاکید تعجب همزه استفهام انکاری را در اول آورد (بَعِيدٌ) مراد از آن دور بودن از عقل و عادت است -
[۴] این رد بر تعجب ایشان و بر انکار از بعث و دلیل عقلی علمی بر بعث بعد الموت است یعنی آن ذاتی که جدا جدا عالم است بر همه اجزاء هر جسم و بر اعمال ایشان پس او ضرور قادر است به دوباره یکجا کردن اجزاء و زنده کردن آن (مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ) در این بسیار توجیهات مفسرین است یکی اینکه همه جسم را خاک میخورد لیکن عجب الذنب (دُمچه) خاک نمیشود و این در حدیث صحیح نیز آمده است (وَعِنْدَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ) مراد از کتاب آن کتاب است که ملائک در آن اعمال انسانها را نوشته اند پس معنی حفیظ اینکه حفاظت همه اعمال را کرده است یا مراد از کتاب لوح محفوظ است که در آن نامها و اعمال وغیره آنها نوشته شده است پس حفیظ به معنی محفوظ است یعنی از شیطانان و تغیر و تبدیل حفاظت شده است -
[۵] در این زجر بر تکذیب ایشان در باره قرآن است که او از بعث خبر داده است و در این زیادت است از سببی که تکذیب کفر بزرگ است به نسبت تعجب کردن و همچنین تعجب سبب برای تکذیب است (بِالْحَقِّ) مراد از حق یا قرآن یا رسول یا خبر بعث بعدالموت است (مَرِيجٍ) مراد اینکه بر یک سخن محکم نمی ماند بلکه میگویند سحر است باز میگویند شعر است گاهی میگویند کهانت است و گاهی میگویند دروغ است و خواب هاست یا مراد از آن دین پراگنده است یعنی دین مشرکان پراگنده است -