حم ۱۲۶۴ ق

رِزْقًا لِلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ ﴿۱۱﴾ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ ﴿۱۲﴾ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ ﴿۱۳﴾ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ ﴿۱۴﴾ أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ ﴿۱۵﴾

رزق برای بندگان و تازه گردانیدیم به آن زمین خشک را چنین برآمدن است (از قبر ها) ﴿۱۱﴾
تکذیب کرده بودند پیش از ایشان قوم نوح علیه السلام و اهل چاه و ثمود ﴿۱۲﴾
و عاد و فرعون و برادران لوط ﴿۱۳﴾
و اهل باغها و قوم تُبَع همه اینها تکذیب کردند پیغمبران را پس آمد بر ایشان عذاب ما ﴿۱۴﴾
آیا ما مانده شده بودیم در آفریدن نخستین بلکه ایشان در شبهه اند از آفرینش نو ﴿۱۵﴾

[۱۱] این تتمه دلایل پیش است مشتمل بر سه چیز است (كَذَلِكَ الْخُرُوجُ) این دعوی سوره است یعنی مانند که از زمین باغات دانه ها و بوته پس از خشک شدن اللّه تعالٰی بیرون می آورد همچنین شما را به اشکال و صورت ها و صفات مختلف از قبرها در روز قیامت بیرون می آرد این اثبات قیامت است به قیاس کردن به بیرون اوردن بوته ها از زمین بعد از خشک شدن آن -
[۱۴،۱۳،۱۲] این تخویف دنیوی به ذکر هشت اقوام مکذبین است و به ذکر عذاب اجمالی آنها و با آن تسلیت به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم یعنی اقوام پیشین کثیر و دارای طاقت بودند تکذیب بعث بعدالموت و رسولان را کرده بودند بر آنها عذابها آمد مردم موجوده نیز مانند آن اند در آیت اولی سه قوم را ذکر کرد نوح، اصحاب الرس و ثمود و در آیت دوم نیز سه است عاد، فرعون و اخوان لوط - در آیت سوم دو اند اصحاب الایکة و قوم تُبَّع - در اینجا اخوان لوط ذکر کرد اخوت آنها با لوط علیه السلام صرف به سبب مساهرت (خسرخیل بودن) بود و به نزد مردم عام به این اخوت اعتبار کامل نیست از این سبب در سوره های دیگر صرف قوم لوط گفته بود و در این سوره اشاره به نهایت جهل و سرکشی آنها بود که ایشان لحاظ خویشاوندی (یعنی از داماد خود را) نیز نکردند تکذیب آنرا کردند -
[۱۵] این زجر به انکار بعث بعدالموت است با اشاره به دلیل که قیاس بر خلق اول است و در این زجر اشاره است که نزد اقوام پیشین برای تکذیب قیامت نیز هیچ دلیل نبود از این سبب این زجر را بعد از تکذیب آنها ذکر کرد در این اشاره است که برای انکار و تکذیب آنها هیچ دلیل نیست در اصل شک آنهاست لیکن از سبب ضد شک را به انکار رسانده اند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>