حم ۱۲۶۵ ق
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿۱۶﴾ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿۱۷﴾ مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿۱۸﴾
و هرآئينه ما آفریدیم انسان را و میدانیم آنچه را که وسوسه میاندازد به او نفس او و ما نزدیک تریم به او از شاهرگ او ﴿۱۶﴾
وقتیکه فرا میگیرند دو ملائک فرا گیرنده از جانب راست و از جانب چپ (یک یک) نشسته اند ﴿۱۷﴾
به دهن نمی آرد انسان سخنی مگر پهلوی او است نگهبانی آماده ﴿۱۸﴾
[۱۶] از این آیت باب دوم الی اخیر سوره است - در این دلیل عقلی مختصر است باز ذکر حفاظت الاعمال با کتابت کراماً کاتبین است برای اثبات بعث و حساب - باز ذکر حالت نزع برای تخویف است باز تخویف اخروی تفصیلی به ده طریقه است و شش صفات اهل جهنم است و ذکر قرینات و ذکر حال جهنم تا (۳۰) است باز بشارت است با پنج طریقه با ذکر پنج صفات اهل جنت الی (۳۵) باز تخویف اخروی و ترغیب به قرآن است و دلیل عقلی بعث بعدالموت در (۳۸) باز پنج اوامر برای تشجیع دعوت و ذکر هشت احوال قیامت است الی اخیر (وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ) قرب اللّه تعالٰی معنی اشکار است لیکن ما کیفیت آنرا نمی دانیم تشبیه آن با مخلوق نیست و تاویل او را نمی کنیم و این قربت به فوقیت عرش منافات ندارد از سببی که اللّه تعالٰی بر هر چیز قادر است (مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ) وریدان دو رگ اند به طرف راست و طرف چپ گردن متصل است از سر تا رگ وتین و وتین رگ دل است که به قطع کردن آن انسان میمیرد -
[۱۷] در این حال کراماً کاتبین را برای اثبات بعث بعدالموت ذکر میکند یعنی مقرر کردن این ملائک و نوشتن اعمال دلیل است که اللّه تعالٰی ضرور روز جزآء و حساب را قایم میکند - حاصل اینکه ملائک که بر شما برای نوشتن اعمال نشسته اند اللّه تعالٰی از آنها بسیار نزدیک تر است پس او حاجتی به نوشتن ملائک ندارد لیکن این برای قایم کردن حجت بالای انسانها است - و به روایات ثابت شده است که این ملائک دو در روز و دو در شب میباشند و به طرف راست نویسنده اعمال نیک و طرف چپ نویسنده اعمال بد میباشد و نویسندهٔ اعمال نیک امین است بر نویسندهٔ سیئات و به آنها ملائک کراماًکاتبین گفته میشوند مراد از (قَعِيدٌ) لازم و رفیق شدن آن است اگر ایستاد باشد یا نشسته باشد صرف نشستن از آن مراد نیست -
[۱۸] پیش تلقی و دو طرف را ذکر کرد حالا آمادگی او را ذکر میکند یعنی هیچگاه غافل نمی باشند (يَلْفِظُ) یعنی سخنی را که از دهن به اختیار خود میکشد و در این اشاره است که کدام کلماتی که از دهن بدون اختیار می برآیند آنرا نمی نویسد آن معاف است (مِنْ قَوْلٍ) صحیح این است اعمال و اقوال هردو را می نویسند لیکن قول را خاص ذکر کرد از سببی که در این سوره اقوال منکرین در باره قیامت ذکر شده است در (۳،۲) در این زجر است که این اقوال شما برای حساب نوشته میشود -