قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ ۱۲۸۹ النجم

عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ﴿۵﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿۶﴾ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿۷﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿۸﴾ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿۹﴾ فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿۱۰﴾ مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿۱۱﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى ﴿۱۲﴾

آموخته است او را سخت با قوت ﴿۵﴾
صاحب صورت زیبا پس برابر شد ﴿۶﴾
در حالی که بکناره بلند بود ﴿۷﴾
باز نزدیک شد خوب نزدیک شد ﴿۸﴾
پس شد به مقدار قاب دو کمان بلکه بسیار نزدیک ﴿۹﴾
پس وحی کرد بسوی بنده اللّه تعالٰی آنچه وحی کرد ﴿۱۰﴾
انکار نکرده است دل، از آنچه دید ﴿۱۱﴾
آیا مجادله میکنید با او در آنچه دیده است ﴿۱۲﴾

[۷،۶،۵] در این ذکر صدق رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم است به طریقه دیگر حاصل آن به تفسیر بهتر این است که به این رسول جبرئيل علیه السلام تعلیم داده است و با او ملاقات او نیز شده است - مراد از شدیدالقویٰ جبرئیل علیه السلام است به دلیل سوره تکویر (۲۰) (ذُو مِرَّةٍ) مِرَّة به صحت و قوت جسم گفته میشود - و مرّه به شکل زیبا نیز گفته میشود (وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى) این ضمیر نیز به جبرئيل علیه السلام راجع است و در این اشاره به ابتداء وحی است که جبرئیل علیه السلام در مکه در مقام ابطح در شکل اصلی اشکار شد که شش صد بال آن بود و کناره های آسمان را پنهان کرده بود ابن جریر گفته است که این ضمیر به محمد صل اللّه وعلیه وسلم راجع است و در این اشاره به معراج سماوی است که هر دو در شب معراج با هم همراه شدند و به افق آسمان رسیدند - باز ابن کثیر بر این قول رد کرده است لیکن به لحاظ توجیه این قول صحیح است -
[۹،۸] ضمایر به تفسیر اول به جبرئیل علیه السلام راجع است و به توجیه دوم به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم راجع است و نزدیک بودن به اللّه تعالٰی مراد است (فَتَدَلَّى) در اصل از جانب بالا به طرف پایان آویزان شدن را میگویند یعنی جبرئیل علیه السلام از افق پایان شد و به معنی نزدیک شدن بسیار نیز استعمال میگردد (قَابَ قَوْسَيْنِ) قاب در عرف عرب از مقبض (جای گرفتن) قوس (کمان) تا سر (اخیر) آن گفته میشود - و گرفتن در میان میباشد پس به هر طرف یک یک قاب شد پس معلوم شد که در هر قوس دو قاب است چنانچه در لسان العرب نیز چنین گفته است در این مقام یک یک طرف دو قوس ها مراد است پس در اصل قابا قوسین بود - قول دیگر است که قاب اینجا فقط به معنی مقدار است مانند که ابن کثیر گفته است باز این تشبیه را عرب برای نزدیکت استعمال میکنند به این وجه که صلح دو دشمن میشد پس هر یک قوس خود را می آورد و قاب های هر دو قوس را با هم پیوست میکردند مطلب آن بود که برای آینده در مقابل دشمن مخالف از یک طرف حمله میکنیم و ما یکی هستیم -
[۱۰] مراد از وحی ابتداء سوره مدثر است یا وحی مبهم است -
[۱۲،۱۱] در این صدق رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم را با رؤیت ذکر میکند خبر راست است که رؤیت (دیدن) جبرئیل علیه السلام است مانند که این توجیه برگزیده و ظاهر است یا دیدن اللّه تعالٰی مراد است که بعداً تحقیق میگردد اگر جبرئيل مراد شود پس مراد از رؤیت دیدن به چشم است - و مطلب مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ، این است که دل نیز با چشم موافقت کرده است یعنی دیدن آن به یقین است - دیدن اللّه تعالٰی در شب معراج مسئله اختلافیه است بهتر این است که ثبوت به یقین آن نیست - ابن کثیر و بسیار محدثین پسندیده اند که دیدن آن نشده است و خطیب شربینی و بعضی مفسرین قول دوم را پسندیده اند و قرطبی در تفسیر ماراٰی و علیٰ مایری‌ٰ این قول را نیز نقل کرده است که مراد از آن همه آن حالات آسمانی و بیت المقدس است که رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم درشب معراج دیده بود و در آن مشرکان شک و مجادله میکردند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>