قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ ۱۲۹۲ النجم

إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى ﴿۲۳﴾ أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿۲۴﴾ فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿۲۵﴾

نیستند اینها مگر نامهای که نهاده اید آنها را شما و پدران شما نازل نکرده است اللّه تعالٰی بر آن هیچ دلیل پیروی نمی کنند ایشان مگر گمان را و آنچه را که میخواهد نفسها و به تحقیق آمده است به ایشان از طرف پروردگار ایشان هدایت ﴿۲۳﴾
آیا هست انسان را آنچه آرزو میکند ﴿۲۴﴾
پس خاص اللّه تعالٰی را است آخرت و دنیا ﴿۲۵﴾

[۲۳] بعد از زجر رد شدید بر دلایل مشرکان است - (أَسْمَاءٌ) مراد از آن نامهای الوهیت است نامهای اصلی مراد نیست آنها را مادر و پدر نهاده بودند - نام های الوهیت چنان میباشند که این بزرگ فلان مشکل کشا است و فلان غوث اعظم است در (وَآبَاؤُكُمْ) اشاره است که ایشان در این تقلید مشرکان را میکنند (وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ) اول در عقیده های باطل استعمال میگردد و این در اعمال باطل استعمال میگردد یعنی اعمال شرکی ایشان بر خواهشات نفسی بنا است و همچنین گاهی ظن از دلیل حاصل شده میباشد که بر آن در بعضی مسائل عمل شده میتواند - پس مَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ را از سببی ذکر کرد که این ظن صرف بر خواهشات نفسانی ایشان بنا است -
[۲۴] یعنی وقتیکه معلوم شد که برای ایشان هیچ دلیل شرعی نیست حالا به طریقه زجر می فرماید آیا پیروی کردن سخنهای بی دلیل برای انسان جائز است (استفهام انکاری است) یعنی جائز نیست و بعضی تمنای انسان این است که عبادت غیراللّه را میکند و میگوید که این کار خیر است و بدعات دیگر و رسوم میکند و میگوید که این ثواب است -
[۲۵] این رد بر همه مشرکان است یعنی متصرف دنیا و آخرت صرف اللّه تعالٰی است - لات، منات، عزیٰ وغیره را تصرف و اختیار نیست - و همچنین اختیار و تصرف بر آوردن آرزوهای انسان خاص نزد اللّه تعالٰی است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>