قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ ۱۲۹۳ النجم
وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى ﴿۲۶﴾ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَى ﴿۲۷﴾ وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ﴿۲۸﴾ فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿۲۹﴾ ذَلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿۳۰﴾
و بسیار ملائک است در آسمانها که نفع نمیدهد شفاعت ایشان هیچ نفع مگر بعد از آنکه اجازت بدهد اللّه تعالٰی برای کسیکه بخواهد اللّه تعالٰی و راضی شود ﴿۲۶﴾
به تحقیق آنهای که ایمان ندارند به آخرت ضرور نام میگیرند ملائک را به نام زنان ﴿۲۷﴾
و نیست ایشان را بر این هیچ دلیل پیروی نمیکنند مگر گمان را و بدرستیکه گمان که است نفع نمیدهد در باره (پنهان کردن) حق هیچ نفع ﴿۲۸﴾
پس اعراض کن از کسیکه می گردد از ذکر ما و نمیخواهد مگر زندگانی دنیا را ﴿۲۹﴾
این است مقصد اخری ایشان از علم به تحقیق رب تو داناتر است به کسیکه می گردد از راه او و او داناتر است به کسیکه هدایت میابد ﴿۳۰﴾
[۲۶] این رد بر مشرکین بالملائکه است یعنی عجز ملائک را ذکر میکند که ملائک مقربین شفاعت بدون اجازت کرده نمی توانند پس لات و منات و عزیٰ چه حاجت شما را بر آورده خواهند توانست (لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى) مشیت اراده است و رضا خواستن است در هردو فرق است پس اشاره است که برای شفاعت ملائک یک شرط اراده اللّه تعالٰی است و شرط دوم راضی بودن است از مشفوع له که مومن و موحد باشد -
[۲۷] این رد دیگر بر مشرکین بالملائکه است که ملائک را مونث میدانند و نامهای مونث برای ایشان میگویند و بنات اللّه برای ایشان میگویند علاوه بر این در زبان فارسی فرشته و در زبان پشتو ملائکه (به یکی) گفتن منع است -
[۲۸] این زجر دیگر بر مشرکین بالملائکه است که این عقیده شفاعت ملائک ایشان و بنات اللّه شدن و مونث بودن ملائک عقاید بدون دلایل است صرف ظن و گمان است (إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا) مانند این در سوره یونس (۳۶) گذشته است - در عقیده و اصول هر نوع دلیل ظنی هیچ نفع نمیدهد و در اعمال و فروع نیز آنگاه نفع میدهد که مستنبط از اصول باشد - و وقتیکه برای دلیل ظنی در اصول سند صحیح نباشد پس در اعمال نیز نفع نمیدهد -
[۳۰،۲۹] از این آیت الی اخیر سوره باب دوم است در این امر به اعراض کردن است و سه اسباب اعراض کردن و سه صفات اعراض کنندگان را ذکر کرده است - باز زجر بر ترک کنندگان دین است و دلیل نقلی از صحف ابراهیم و موسیٰ نقل کرده است - باز ده صفت اللّه تعالٰی را در رد شرک ذکر میکند و تخویف دنیوی به ذکر چهار اقوام مکذبین باز صدق رسول و قیامت است و زجر به انکار قرآن است ودر اخیر تفریع توحید است بر همه سوره - در این (۲۹) تفریع بربیان پیش است که وقتیکه دلیل حق وحی است و دلیل مشرکان ظن و پیروی خواهشات است پس بر اهل حق لازم است که از آنها اعراض کنند و مراد از اعراض خود را نگهداشتن از دین و مسلک ایشان است - و در این آیت سه قبایح باطل پرست را ذکر کرده است و این اسباب اعراض است - مراد اینکه علوم دنیا را حاصل میکنند و دین را نمی دانند یا اینکه علم دین را سبب حصول دنیا میگردانند -