قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ ۱۳۰۱ القمر
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ ﴿۱۱﴾ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿۱۲﴾ وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿۱۳﴾ تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ كَانَ كُفِرَ ﴿۱۴﴾ وَلَقَدْ تَرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۱۵﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۱۶﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۱۷﴾
پس ما کشودیم درهای آسمان را به آب جریان کننده ﴿۱۱﴾
و بیرون آوردیم از زمین چشمه ها پس یکجا شدند همه آبها بر کاریکه مقرر شده بود ﴿۱۲﴾
و سوار کردیم او را بر (کشتی) دارای تخته ها و میخ ها ﴿۱۳﴾
روان بود پیش چشم ما انتقام گرفتن است برای کسیکه که ناسپاسی آن شده بود ﴿۱۴﴾
و به تحقیق گذاشتیم این قصه را نشانه پس آیا هست کسی نصیحت قبول کننده ﴿۱۵﴾
پس چگونه شد عذاب من و ترسانیدن من ﴿۱۶﴾
و بدرستیکه ما آسان گردانیدیم قرآن را برای پند گرفتن آیا کسی پند پذیرندهٔ هست ﴿۱۷﴾
[۱۲،۱۱] در این اشاره به قبولیت دعا است (فَالْتَقَى الْمَاءُ) مراد از این جنس ماء است یعنی آب آسمان و زمین از سببی که التقاء در میان دو یا بیشتر می آید (عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ) یعنی هلاکت این قوم که در تقدیر از پیش نوشته شده بود که ایشان با این چنین طوفان هلاک میشوند و این اشاره به مسئله تقدیر است -
[۱۴،۱۳] در این طریقه نجات نوح علیه السلام و همراهان او مراد است (دُسُرٍ) جمع دسار است آنچه بر آن کشتی محکم میگردد میخ ها ، آهن ، چوب ، ریسمان ها وغیره - و همچنین سینه کشتی که به همراه آن آب دفع میشود و پاره میشود (بِأَعْيُنِنَا) این از متشابهات است (جَزَاءً لِمَنْ كَانَ كُفِرَ) مراد از (مَنْ) نوح علیه السلام است که از او انکار شده بود و او بسیار صبر کرده بود پس جزاء به معنی ثواب یا انتقام گرفتن است یا مراد از آن اللّه تعالٰی که از احکام او کفر شده بود و جزاء به معنی عقاب و سزا است و لام به معنی مِنْ است -
[۱۷،۱۶،۱۵] در این آیت تنبیه برای گرفتن نصیحت از واقعه نوح علیه السلام است به عذاب منکرین و نجات مومنان (تَرَكْنَاهَا) این ضمیر راجع به همه قصه است یا راجع به کشتی است - همان کشتی که مردمان پیش این امت آنرا دیده اند و بعداً نیز تخته های آن کشتی در کوهستان اراراط دیده شده بود (وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ) مراد از ذکر نصیحت گرفتن است و آسانی این است که واقعات اقوام و رسولان گذشته به الفاظ آسان باربار به طریقه های مختلف ذکر شده است که هر ذی لسان (که زبان عربی را میداند) او از آن نصیحت گرفته میتواند و این آیت را با چهار قصه ذکر کرده است اشاره است که هر قصه از این قصه ها برای تذکیر آسان کرده شده است - پس مراد از (الْقُرْآنَ) هر قصه ئی است که به عبارت قرآن خوانده میشود - یا مراد از ذکر حفظ است از سببی که از سلف صالحین نقل است که تورات ، انجیل و زبور بجز از انبیاء علیه السلام امتیان از یاد حفظ کرده نمی توانستند این خصوصیت قرآن کریم است که کوچک کلان سالان و مردان زنان همه یا بعضی سوره ها را یا آیت ها را حفظ کرده میتوانند - مانند که در سوره عنکبوت (۲۹) گذشته است -