قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ ۱۳۰۳ القمر
أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿۲۵﴾ سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿۲۶﴾ إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿۲۷﴾ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ ﴿۲۸﴾ فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿۲۹﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۰﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿۳۱﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۳۲﴾ كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿۳۳﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ﴿۳۴﴾ نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ ﴿۳۵﴾
آیا فرستاده شده وحی بر او از میان ما بلکه او هست بسیار دروغگوی متکبر ﴿۲۵﴾
زود است بر ایشان معلوم میشود فردا که کیست بسیار دروغگوی متکبر ﴿۲۶﴾
هرآئينه ما فرستنده ایم یک شتر ماده را جهة ازمایش ایشان پس انتظار ایشان را بکن و صبر بکن ﴿۲۷﴾
و خبر ده ایشان را که آب را تقسیم کنید در میان ایشان به هر نوبت از آب حاضری شده میتواند ﴿۲۸﴾
پس ایشان آواز دادند پیشوا خود را پس گرفت شمشیر را پس قتل کرد (ماده شتر را) ﴿۲۹﴾
پس چگونه بود عذاب من و ترسانیدن من ﴿۳۰﴾
هرآئينه ما فرستادیم بر ایشان یک نعره پس شدند مانند آغل ذره ذره شدهٔ بنا کنندهٔ آغل ﴿۳۱﴾
و بدرستیکه ما آسان گردانیدیم قرآن را برای پند گرفتن پس آیا کسی پند پذیرندهٔ هست ﴿۳۲﴾
دروغگو پنداشتند قوم لوط علیه السلام ترسانندگان را ﴿۳۳﴾
هرآئينه ما فرستادیم برایشان باران سنگها را سوای خانواده لوط علیه السلام نجات دادیم ایشان را در سحرگاهان ﴿۳۴﴾
به سبب احسان از نزد خود همچنین جزاء میدهیم هرکرا شکر میکند ﴿۳۵﴾
[۲۶] این زجر و تخویف است (غَدًا) مراد از آن وقت آینده است یعنی عذاب دنیا یا روز قیامت -
[۲۸،۲۷] این ذکر معجزه برای اثبات صدق صالح علیه السلام است (وَنَبِّئْهُمْ) این نیز طریقه فتنه (ازمایش) بود و یک سبب تقسیم این بود که آب کم بود دریک روز به ناقه و حیوانات دیگر نمی رسید - وجه دوم که حیوانات آنها از این ناقه میترسیدند به او یکجا شده نمی توانستند -
[۳۰،۲۹] در این ذکر سبب عذاب آنهاست (فَتَعَاطَى) دلاوری کرد به گرفتن شتر یا او گرفت شمشیر را برای قطعه کردن آن ماده شتر -
[۳۲،۳۱] این تفصیل عذاب آنها است (كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ) محتظر از حظیره ماخوذ است به جای گفته میشود که احاطه شود به چپر از خار یا دیوار و محفوظ باشد و اکثر به جایگاه گوسفندان و بز گفته میشود پس محتظر به بنا کننده آن گفته میشود - (هَشِيمِ) از هشم است و هشم به شکستاندن و ذره ذره کردن گفته میشود پس هشم به معنی مهشوم است یعنی آن خارهای خشک چپرخانه گوسفندان و بزها که گوسفندان و بزها به پاهای خود ذره ذره کنند در این اشاره است که با این نعره عذاب استخوانهای آنها کامل خشک شدند و باز از یکدیگر جدا جدا شدند -
[۳۵،۳۴،۳۳] این قصه چهارم است برای تخویف دنیوی به سبب تکذیب (بِالنُّذُرِ) آن اموری مراد است که به آن انذار ایشان شده بود یا این جمع نذیر است مراد از آن رسولان اند از سببی که تکذیب یک رسول مانند تکذیب همه رسولان است (بِسَحَرٍ) به حصه ششمی آخیر شب گفته میشود و این وقت برکات است (نِعْمَةً) اشاره است که نجات ایشان احسان از جانب اللّه تعالٰی بود ، بر اللّه تعالٰی هیچ زور ایشان نبود این دلیل است که جزاء اعمال نیک بر اللّه تعالٰی واجب نیست مانند معتزله که چنین میگویند -