قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ ۱۳۰۴ القمر

وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿۳۶﴾ وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۷﴾ وَلَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذَابٌ مُسْتَقِرٌّ ﴿۳۸﴾ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۹﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۴۰﴾ وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿۴۱﴾ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ ﴿۴۲﴾ أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولَئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ ﴿۴۳﴾

و به تحقیق ترسانده بود ایشان را از گرفت ما پس شک کردند در ترسانیدن ﴿۳۶﴾
و به تحقیق ایشان خواسته بودند از او در باره مهمانان او پس محو کردیم چشمان ایشان را پس بچشید عذاب مرا و ترساندن مرا ﴿۳۷﴾
و به تحقیق آمد بر ایشان صبح وقت عذابی که همیشه بود ﴿۳۸﴾
پس بچشید عذاب مرا و ترساندن مرا ﴿۳۹﴾
و بدرستیکه ما آسان گردانیدیم قرآن را برای پند گرفتن پس آیا کسی پند پذیرندهٔ هست ﴿۴۰﴾
و هرآئينه آمده بود به فرعونیان ترساننده ﴿۴۱﴾
دروغ پنداشتند ایشان آیات ما را تمامی پس گرفتیم ما ایشان را به گرفتن ذات زور آور که دارای قدرت کامل است ﴿۴۲﴾
آیا کافران زمانه شما بهتر اند از این کافران پیشین آیا برای شما خلاصی از عذاب است در کتابها ﴿۴۳﴾

[۳۸،۳۷،۳۶] در این سه حالات منکرین را ذکر میکند (وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ) در این دفع عذر منکرین است (وَنُذُرِ) مراد از این خساره و عاقبت ناگوار انذار است (مُسْتَقِرٌّ) دوام و همیشه بودن عذاب این است که با این عذاب هلاک شدند و بعد از آن متصل عذاب برزخ است و بعد از آن متصل عذاب جهنم است که انتها آن نیست -
[۴۰،۳۹] (وَلَقَدْ يَسَّرْنَا) در تکرار این اشاره است که هریک قصه ازاین قصه ها برای گرفتن عبرت و نصیحت کافی است و آسان است در (فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ) اشاره است که این نصیحت را قبول کنید که به سبب آن از عذاب منکرین پیشین نجات یابید - معلوم شد که سبب نجات یافتن از قرآن صرف تذکر قرآن است -
[۴۲،۴۱] در این واقعه پنجم هلاکت فرعونیان را به سبب تکذیب ذکر میکند - در آیت اول بر ایشان الزام حجت را ذکر میکند به فرستادن منذرین و در آیت دوم سبب عذاب و باز عذاب را ذکر کرده است (بِآيَاتِنَا كُلِّهَا) مراد از آن نه معجزه است که در سوره اعراف ذکر شده است (عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ ) در این اشاره است که فرعون دعوی عزت و اقتدار را برای خود میکرد لیکن دعوی او باطل بود از سببی که مغلوب و هلاک شد پس اشکار شد که صاحب عزت (غالب) صاحب قدرت صرف اللّه تعالٰی است -
[۴۵،۴۴،۴۳] در این آیات ها پنج حالات منکرین پیشین را ذکر میکند و حاصل این است که ذکر عذاب را بر اقوام پیشین شما شنیدید بر این موجوده سبب آمدن عذاب البته است که کفر ایشان است لیکن هیج مانع برای آمدن عذاب نیست در آیت اولی نفی دو مانع عذاب را ذکر کرده است یا ایشان از پیشینیان بهتر اند یا در کتابهای منزله پیشین برای ایشان برائت (امن از عذاب) ذکر شده باشد لیکن این هر دو سخن نیست و در آیت دوم یک مانع را به طریقه زجر ذکر کرده است یعنی ایشان میگویند ما جماعت بزرگ هستیم و از دشمن انتقام گرفته میتوانیم آیا از این سبب بر ایشان عذاب آمده نمی تواند پس رد این گمان در آیت سوم است به دو طریقه اول هزیمت (شکست) ایشان دوم گردانیدن پشت ها یعنی عاجز شدن از مقابله (سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ) در این تخویف دنیوی به طریقه پیش گوئی است و این پیش گوئي در روز بدر راست شد مانند که در حدیث بخاری آمده است که نبی صل اللّه وعلیه وسلم در روز بدر در قبّه (خیمه از چرم) بود و دعا خواست که یااللّه میخواهم عهد و وعده ترا ائ اللّه اگر میخواهی که بندگی تو نشود بعد از امروز هرگز "پس ابوبکر رضی اللّه عنه دست او را گرفت و میگفت کافی است ترا ائ رسول اللّه تعالٰی" و در دعا بسیار شدت کرد پس رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم بر آمد در زره جست و خیر میزد (شادمانی میکرد) و این آیت را خواند سیهزم الجمع ویولون الدبر و از ابن عباس رضی اللّه عنهما نقل است که از نازل شدن این آیت و تا واقعه بدر هفت سال فاصله بود -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>