قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ ۱۳۳۷ الحديد
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۲۲﴾ لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿۲۳﴾ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۲۴﴾
نمیرسد هیچ مصیبتی در زمین و نه در نفسهای شما مگر آن است در تقدیر (نوشته شده) پیش از موجود شدن آن به تحقیق این به اللّه تعالٰی آسان است ﴿۲۲﴾
(این عقیده) تا اندوه نخورید بر نعمت که فوت شده از نزد شما و تکبر نکنید به نعمتی که داده است شما را و اللّه تعالٰی دوست ندارد هر متکبر خود ستاینده را ﴿۲۳﴾
آنهای که بخل میکنند و امر میکنند مردمان دیگر را به بخل و هر که رو بگرداند پس هرآئینه اللّه تعالٰی اوست بی نیاز ستوده شده ﴿۲۴﴾
[۲۲] در این آیت وجه پنجم ترغیب الی الانفاق به طریقه دفعه کردن وهم است یعنی اگر کسی وهم کند که خرج کردن مال در کار نیست بلکه مصیبت ها از پیش در تقدیر مقرر است آنها به مال دفع شده نمی توانند (فِي الْأَرْضِ) قحط ، وبا ، قیمتی ، سیلاب ها ، زلزله ها ، خراب شدن زراعت وغیره (وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ) امراض ، فقر ، مردن اولاد ، تنگی زندگی وغیره (إِلَّا فِي كِتَابٍ) این دلیل است که تقدیر صرف عبارت از علم اللّه تعالٰی نیست بلکه آن نوشتن در لوح محفوظ است - پس کسیکه از تقدیر انکار میکند یا کتابت تقدیر را قبول ندارد بلکه آنرا صرف علم اللّه تعالٰی میداند هر دو مبتلاء به عقیده باطل اند اگرچه در هر دو فرق است (ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ) با این آن وهم را دفع میکند که اللّه تعالٰی بر حالات آینده چگونه علم دارد و همچنین این چیزهای بی شمار را چگونه نوشته کرد با این جمله جواب داد که به نسبت علم و قدرت اللّه تعالٰی این همه آسان است -
[۲۳] در این فائده ایمان بالتقدیر را ذکر کرده است - فایده اول این است که از انسان کدام نعمت فوت شد عافیت ، روزی ، صحت ، مال وغیره بر آن اندوه نکند و خواهد گفت که اگر این چیزها برای من مقرر نمی بود از من فوت نمی شد فایده دوم این است که (وَلَا تَفْرَحُوا) یعنی برای کسی که نعمت برسد عافیت ، فراخی مال وغیره پس او بر آن غرور و تکبر نکند و خواهد گفت که این به کوشش من حاصل نشده است بلکه اللّه تعالٰی مقرر کرده بود (وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ) این ذکر صفات قبیحه است که به انکار از تقدیر پیدا میگردد باز فرق میان این هر دو به چندین وجوه است - اول مختال آن است که خود را کلان میشمارد و فخور آنست که خود را بر دیگران کلان اشکار میکند دوم اینکه به خود به نظر بزرگ میبیند پس مختال است و که به مردم دیگر به نظر حقارت می بیند فخور است -
[۲۴] این زجر به بخل است و آثار قبول نکردن تقدیر را ذکر میکند (يَبْخَلُونَ) این عام است بخل کردن در علم و مال و در احسان به همه شامل است بلکه ابن کثیر گفته است که به هرفعل منکر شامل است (وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ) یعنی خودش نیز گمراه است و دیگران را نیز به گمراهی دعوت میدهد - ضال و مضل است مانند در سوره منافقون (۷) می آید -