قَدْ سَمِعَ اللَّهُ ۱۳۵۱ اَلْحَشْر
هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۲﴾ وَلَوْلَا أَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ ﴿۳﴾
خاص او چنان ذاتی است که بیرون کرد کافران کتابیان را از خانه های ایشان با جمع آوری اول گمان نمی کردید شما که ایشان برآیند و ایشان گمان میکردند که هرآئينه نجات دهنده است ایشان را قلعه های ایشان از اللّه تعالٰی پس بیامد با ایشان اللّه تعالٰی از آنجائیکه که ایشان گمان نمیکردند و افگند در دلهای ایشان ترس را خراب میکردند خانه های خود را به دستهای خویش و به دست های مومنان پس عبرت گیرید ائ خاوندان دانش ﴿۲﴾
و اگر نوشته نبودی اللّه تعالٰی (در تقدیر) بر ایشان راندن از وطن را پس دیگر عذاب برای ایشان میداد در دنیا و ایشان راست در آخرت عذاب آتش ﴿۳﴾
[۲] در تفسیر ابن کثیر واقعه تفصیلی بنی نضیر را ذکر کرده است - حاصل آن است که ایشان در اول با نبی صل اللّه وعلیه وسلم معاهده کرده بودند که ما با یکدیگر جنگ نمی کنیم و نه با دشمن یکدیگر همراهی میکنیم لیکن بعد از غزوه احد ایشان با مشرکین مکه وعده همراهی را دادند و اراده قتل نبی صل اللّه وعلیه وسلم را کردند لذا نبی صل اللّه وعلیه وسلم اول کعب بن اشرف را به ذریعه محمد بن مسلمة قتل کرد و باز به همراهی صحابه کرام قلعه بنی نضیر را برای بیست و یک یا بیست و شش روز محاصره کردند ایشان مطالبه صلح را کردند نبی صل اللّه وعلیه وسلم از صلح کردن انکار کرد و امر به جلاء وطن کردن ایشان داد و اجازه داد که بر شتر کسی به هر اندازه سامان برده میتواند برای او اجازت بردن است ، پس ایشان خانه های خودرا به دستهای خود ویران کردند و از مومنان در این طلب مدد کردند چوب ها وغیره را بر شتر بار کردند و اکثر کسان ایشان در شام به مقام اذرعات و اریحا رفتند و خانواده ایشان (آل بنی حقیق و آل بنی اخطب) به خیبر رفتند و کسانی به مقام حیره رفتند و دارای منقول و غیر منقول باقی مانده ایشان به نبی صل اللّه وعلیه وسلم در مال فئ باقی ماند و منافقان مدینه به ایشان وعده مدد را کرده بودند لیکن وقتیکه ایشان از مدینه رانده شدند منافقان هیچ امدادی به ایشان نکردند و برای مومنان منافقت ایشان نیز اشکار شد (لِأَوَّلِ الْحَشْرِ) چهار حشر ایشان بود یک حشر از مدینه به خیبر حشر دوم در زمانه عمر رضی اللّه عنه از خیبر به شام - حشر سوم در نزدیک قیامت به واسطه آتش (یا آتش حقیقی خواهد بود یا مراد از آن فتنه است) که آن در علامات قیامت ذکر شده است - حشر چهارم در روز قیامت است معلوم شد که در این واقعه حشر اولی مراد است (حُصُونُهُمْ) جمع حصن و چهار قلعه مشهور ایشان بود و طیح ، نطاة ، سُلالم ، کُتیبه - (فَأَتَاهُمُ اللَّهُ) اتیان (آمدن) از صفات اللّه تعالٰی است بغیر از تاویل و تشبیه مانند که در سوره بقره (۲۱۰) است (مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا) گمان ایشان بود که منافقان با ما امداد میکنند و مومنان با ما مقابله کرده نمی توانند و قلعه های ما محکم اند خلاف این گمانها کار شد (يُخْرِبُونَ) این تخریب از سببی بود که کدام چوب و دروازه را که پسندیده ایشان بودند با خود میبردند به اجازت نبی صل اللّه وعلیه وسلم و همچنان برای این تخریب کردند که مومنان در آن سکونت نکنند (وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ) یعنی کدام دیوارها و سقف ها وغیره مانده بودند مومنان در مقابل ایشان ویران میکردند تا ایشان خوب غصه و ذلیل شوند (فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ) اینجا یک عبرت این است که اگر یک انسان یا قوم صاحبان علم باشند و ثروتمند نیز باشند و قصرها و قلعه های ایشان نیز باشند لیکن که مخالفت دین اللّه تعالٰی و نبی صل اللّه وعلیه وسلم را میکنند پس از عذاب دنیا و ذلت نجات یافته نمی توانند - عبرت دوم این است که به همراهی و وعده های منافقان و کافران اعتماد در کار نیست عبرت سوم این است که به قوت دنیوی و ثروتمندی خود نیز غرور جائز نیست -
[۳] در این آیت تاکید به تخویف دنیوی است و تخویف اخروی نیز است (وَلَوْلَا أَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ) یعنی این عذاب دنیوی بر اجلاء خاص نیست بسیار نمونه های دیگر عذاب دنیا در قوم های پیشین گذشته است لیکن بر این قوم تقدیر جلاء وطنی کرده شده بود (لَعَذَّبَهُمْ) یعنی علاوه از این دیگر عذاب کردن در دنیا مانند قتل کردن و قید کردن مانند مشرکین بدر یا طوفان ها ، بادها ، قحط ها وغیره -