قَدْ سَمِعَ اللَّهُ ۱۳۵۴ اَلْحَشْر
وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۹﴾ وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۰﴾
و آنهای که جای گرفتن در خانه ها (و حاصل کردند) ایمان را پیش از آمدن مهاجرین محبت میکنند هر کرا هجرت کند بسوی ایشان و نمی یابند در سینه های خود اندوه از آنچه داده شود (مهاجران را) و ترجیح میدهند بر نفس های خود (مهاجرین را) اگر چه باشند بر ایشان گرسنگی و هرکه دور نگهداشته شود از حرص نفس خود پس این کسان ایشانند کامیابان ﴿۹﴾
و آنهای که می آیند بعد از ایشان میگویند ائ پروردگار ما بیامرز مارا و برداران مارا آنهای که پیش از ما حاصل کرده اند ایمان را و میانداز در دل ما هیچ اندوه برای آنها که ایمان آوردند ائ پروردگار ما هرآئينه توئی شفقت کنندهٔ رحم کننده ﴿۱۰﴾
[۹] در این پنج صفات انصار را ذکر میکند و برای آنها نیز حصه در مال فئ است (مِنْ قَبْلِهِمْ) مراد از این قَبْل هِجْرَتِهِمْ ، است یعنی پیش از آمدن مهاجرین به مدینه انصار در مدینه سکونت میکردند و اکثر ایمان آورده بودند زیرا دو وفد آنها در مکه با نبی صل اللّه وعلیه وسلم بیعت عقبه را کرده بودند و باز به دعوت آنها اکثر اهل مدینه ایمان آورده بودند (وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِم حَاجَةً) مراد از (حاجة) حسد ، بغض و غش و اندوه است (مِمَّا أُوتُوا) یعنی که برای مهاجرین مال فئ و زکوة وغیره بیشتر داده شود و عزت و مرتبه داده شده اند انصار بر آن هیچ اندوه و حسد نمیکنند (وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) این دلیل محبت و عدم حسد و اخلاص انصار است - خَصَاصَةٌ، به نفس احتیاج و ضرورت و گرسنگی گفته میشود یعنی ایثار ایشان از سبب استغناء نیست بلکه با وجود احتیاج از سبب محبت است و بسیار واقعات احتیاج انصار در احادیث آمده است و مفسرین بسیار قصه های آنها را نوشته اند - (وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ) در این اشاره است که این اوصاف گذشته دلیل است که در انصار شح و بخل نبود و ایشان مستحق فلاح اند - فرق بین شح و بخل این است که بخل عام است اگر طبیعت گشته باشد یا نباشد و شح آن است که حرص طبیعت انسان بگردد - ابن کثیر از امام احمد حدیث نقل کرده است که شح و ایمان در دل بنده هیچگاه جمع نمی گردد -
[۱۰] در این نوع سوم مردمان را ذکر میکند که آنها را در مال فئ حقی است که آنها اطاعت کنندگان و دعا کنندگان برای صحابه کرام (مهاجرین و انصار) اند الی قیامت (وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ) مراد از اخوت اخوت ایمانی است به دلیل الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ و این لفظ شامل است به همه مومنان عموماً که در امت هر نبی باشند و خصوصاً به صحابه کرام نبی صل اللّه وعلیه وسلم ما -
(غِلًّا) به اندوه طبیعی گفته میشود و این چیز ادنیٰ نسبت به بغض و حسد است پس ازاله ادنیٰ مستلزم ازاله اعلیٰ است (لِلَّذِينَ آمَنُوا) در این قید سبقونا را ذکر نکرده است اشاره به زیادت عموم است اگر مومنان گذشته باشند اگر موجوده باشند - قرطبی گفته است که این آیت دلیل است که محبت با صحابه کرام واجب است از سببی که شرط برای فئ را استغفار برای آنها و عدم غل را گردانیده است پس کسی که به همه صحابه یا به یکی آنها سخن بد میگوید یا با او بغض میکند برای او در مال فئ حقی نیست - واز مصعب بن سعد رضی اللّه عنه روایت است که مردمان به سه نوع اند (مهاجرین ، انصار) این دو گذشته اند و نوع سوم (تابعون باحسان) اینها حالا نیز باقی اند پس خود را در این نوع داخل کنید یعنی با صحابه کرام بغض مکنید و پیروی آنها را کنید و مانند این قول از ابن ابی لیلّی نیز نقل است -