قَدْ سَمِعَ اللَّهُ ۱۳۶۸ اَلصَّف
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ ﴿۴﴾ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿۵﴾ وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۶﴾
به تحقیق اللّه تعالٰی دوست میدارد آنان را که جنگ میکنند در راه اللّه تعالٰی صف ها صف ها گویا ایشان دیواری اند در یکدیگر درآمده ﴿۴﴾
و چون گفت موسیٰ علیه السلام قوم خود را ائ قوم من چرا میرنجانید مرا و حال اینکه به تحقیق میدانید که من رسول اللّه تعالٰی (فرستاده شده ام) بسوی شما پس چون ایشان کج شدند کج ساخت اللّه تعالٰی دلهای شانرا و اللّه تعالٰی هدایت نمی دهد قوم نافرمان را ﴿۵﴾
و چون گفت عیسیٰ علیه السلام پسر مریم ای بنی اسرائیل به تحقیق من رسول اللّه تعالٰی (فرستاده شده ام) بسوی شما تصدیق کنندهٔ آن کتاب که پیش از من است که تورات است و مژده دهنده ام به آن رسولی که می آید بعد از من نام اوست احمد پس چون آورد به ایشان معجزات واضح را ایشان گفتند این جادوی اشکار است ﴿۶﴾
[۴] دراین آیت ترغیب به قتال فی سبیل اللّه عملاً است - واز اتصال این آیت معلوم شد که دو آیت اول به طریقه تمهید عمومی بود و در این مقصد را ذکر کرد یعنی که شما قول امنَّا را کرده اید پس برای او عمل قتال را ضرور کنید و این طریقه خطاب است که اول کلام عمومی ذکر شود باز مقصد خصوصی به مناسبت آن ذکر شود (كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ) آن دیواری که سنگها و خشت های آن در یکدیگر داخل شوند تا آنکه سوراخهای آن بسته گردد و هموار باشد و محکم باشد به این گونه صف قتال و صف نماز جماعت ضروری است که با یک دیگر چنین پیوست باشند که در میان فرجات نباشند و روایت نعمان بن بشیر را امام بخاری نقل کرده است که ما درصف شانه ها و شتالنگ پای ها را با هم پیوست میکردیم -
[۵] این دلیل نقلی از موسیٰ علیه السلام است که موسیٰ علیه السلام دعوت به توحید و جهاد داده بود و همچنین در این تسلیت به نبی صل اللّه وعلیه وسلم است به این طریقه که این منافقان که از امر قتال مخالفت میکنند صبر کن از سببی که مانند این یهود نیز مخالفت امر موسیٰ علیه السلام را کرده بودند و او صبر کرده است (لِمَ تُؤْذُونَنِي) بنی اسرائیل به موسیٰ علیه السلام بسیار ایذاء داده اند مانند سوره نساء (۱۵۳) و در اعراف (۱۳۸) و واقعه های دیگر نیز که در کتاب های احادیث و تفاسیر است ایذاء بزرگ آن است که در سوره مائده (۲۴) ذکر شده است یعنی انکار از قتال فی سبیل اللّه و اینجا این مراد واضح است (أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ) جزاء از جنس عمل میباشد وقتیکه ایشان از طاعت و ایمان و از احترام رسول و از قتال فی سبیل اللّه کج شدند اللّه تعالٰی در دل آنها شکوک ، حیرانی گمراهی را پیدا کرد (الْفَاسِقِينَ ) این فسق عقیده است با قرینه زیغ زیراکه زیغ تعلق به عقیده دارد -
[۶] این نیز دلیل نقلی است که عیسیٰ علیه السلام تصدیق تورات را نیز کرده است لیکن بنی اسرائیل از او زیغ کردند و همچنین بشارت را به نبی آخر نیز داده است لیکن این بنی اسرائیل از آن نیز انکار میکنند - و در حدیث مسند احمد آمده است که رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم فرموده است که من دعا پدرم که ابراهیم علیه السلام است و بشارت عیسیٰ علیه السلام نیز هستم (مِنْ بَعْدِي) لفظ بعد دلالت میکند به بعد بودن مطلق ، و لفظ من که داخل شود بر بعد اشاره است قِلّتِ بعدیت و به عدم واسطه در میان پیشین و بعدی یعنی در میان عیسیٰ علیه السلام و محمد صل اللّه وعلیه وسلم واسطه دیگر (یعنی رسول و نبی دیگر) نیامده است و در میان این هردو تقریباً پنجصدو هفتادونه سال فاصله است (أَحْمَدُ) امام رازی در تفسیر کبیر و قاسمی در تفسیر خود و الشیخ رحمت اللّه الکیرانوی در کتاب اظهارالحق از انجیل یوحنَّا از باب چهاردهم بشارت با لفظ فاقلیط نقل کرده است و این لفظ یونانی است و اصل آن ببرکلوط است و معنی آن احمد است و در انجیل برنابا عبارات صریح بسیار است بلی بعد از آن راهبان از سبب بسیار ضد در این الفاظ تحریفات کرده است - و در حدیث بخاری است که من محمد هستم و احمد هستم و ماحی و عاشر و عاقب هستم -
فائده: فرق میان محمد و احمد به دو طریقه است اول اینکه احمد اسم تفضیل است احمد الحامدین للّه - همه انبیاء علیه السلام حمد گوینده اند لیکن نبی آخرین از همه بیشتر گوینده حمد اللّه تعالٰی است و محمد به معنی محمود است لیکن محمود صرف به حمد کرده شده گفته میشود و به محمّد به او گفته میشود که باربار حمد آن گفته میشود - و از این که مرزائی برای اثبات نبوت خود دلیل ذکر کرده است آن خالص دروغ و تحریف است از سببی که نام مرزائي غلام احمد است و در این آیت احمد ذکر شده است و مضاف غیر میباشد از مضاف الیه -